سیاست مالی و اقتصادی الکساندر سوم - کتابخانه تاریخی روسیه. روندهای جدید در توسعه کشاورزی نتایج سیاست اقتصادی اسکندر 3

  • تاریخ: 26.05.2022

سخنرانی XLI

(شروع)

سیاست مالی در نیمه دوم سلطنت امپراتور الکساندر سوم. - I. A. Vyshnegradsky و سیستم او. - توسعه شدید حمایت گرایی در سیاست گمرکی و در قانون تعرفه راه آهن. – نتایج این سیستم

ایوان آلکسیویچ ویشنگرادسکی

در آخرین سخنرانی خود، توسعه آن سیاست ارتجاعی را شرح دادم که در نیمه دوم سلطنت امپراطور اسکندر سوم، متوالی به همه شاخه های فعالیت حکومتی گسترش یافت و خود را به شدت در همه عرصه های زندگی مردمی و اجتماعی احساس کرد.

تنها تسهیل روند ارتجاعی که در اواسط دهه 80 شاهد بودیم، همانطور که قبلاً به شما گفتم، در وزارت دارایی احساس شد، جایی که تا 1 ژانویه 1887، اگر نه یک لیبرال بی قید و شرط، در هر صورت، یک انسان انسان دوست، صادق و دارای تفکر دموکراتیک - N. H. Bunge. اما در آن زمان چنان تحت تعقیب انواع دسیسه ها و کنایه ها در عرصه های دادگاه و مطبوعات ارتجاعی قرار گرفت که علاوه بر این، در سنین بالا سرانجام تصمیم به ترک پست وزیر دارایی گرفت و در اول ژانویه. ، 1887 بازنشسته شد و وزیر جدید به نام I. A. Vyshnegradsky جایگزین شد. I. A. Vyshnegradsky مردی بود، بدون شک، تا حدی برای این موقعیت آماده بود، اما از نوع کاملاً متفاوت با Bunge. او همچنین یک استاد علمی بود، اما نه یک نظریه‌پرداز-اقتصاددان، بلکه یک فن‌شناس و متخصص علمی، بدون شک بسیار با استعداد، که استعداد خود را هم در برخی اختراعات نظامی-فنی و هم در دوره‌های دانشگاهی بسیار جاافتاده نشان داد. او به عنوان استاد در انستیتوی فناوری سنت پترزبورگ و آکادمی توپخانه میخائیلوفسکایا تدریس کرد. به ویژه، تماس او با حوزه های نظامی از طریق دانشکده توپخانه، مزیت مهمی برای وزیر دارایی به او داد: او توانست با اقتصاد نظامی و بودجه نظامی که بخش مهمی از بودجه عمومی دولت است به خوبی آشنا شود. در کشور ما.

بنابراین، ویشنگرادسکی به عنوان یک مرد، بدون شک، تا حدی آماده و آگاه به عنوان وزیر دارایی ظاهر شد - این را نمی توان برای او انکار کرد. علاوه بر این، او که زود به لطف اختراعات فنی خود توانست ثروت خاصی برای خود به دست آورد، سپس با موفقیت در سفته بازی های مختلف سهام و امور بورس شرکت کرد و از این رو این حوزه نیز برای او شناخته شده بود. اما، در عین حال، نمی‌توان اعتراف کرد که ویشنگرادسکی در مدیریت وزارت دارایی، و به‌ویژه در سیاست‌های مالی و اقتصادی خود، فقدان کامل دیدگاه‌های گسترده و دوراندیشی را آشکار کرد. برای او، مهمترین و حتی تنها، ظاهراً، بهبود مشهود در امور مالی روسیه در آینده نزدیک بود. در سیاست مالی خود، او همان هدفی را برای خود تعیین کرد که زمانی رایترن برای خود تعیین کرد - یعنی هدف بازگرداندن نرخ مبادله روبل اعتباری، یعنی هدفی که، همانطور که می دانید، تا حد زیادی تمام امور مالی را تامین می کند. وزیران در روسیه در قرن نوزدهم اما همه آنها با اقدامات مشابه او را تعقیب نکردند و همه آنها او را تنها وظیفه خود نمی دانستند.

به هر حال، روند وزارت دارایی با جایگزینی بونگ توسط ویشنگرادسکی به طور چشمگیری تغییر کرد. در زمان ویشنگرادسکی، وظیفه اصلی و فوری وزارتخانه انباشت ذخایر نقدی کلان در ادارات نقدی خزانه داری دولتی و مشارکت گسترده با کمک این ذخایر در معاملات ارزی به منظور تحت فشار قرار دادن بازار پول خارجی و به این ترتیب نرخ ارز خود را افزایش دهیم. در همان زمان، در سیاست گمرکی، دولت روسیه با انرژی جدید در مسیر حمایت گرایی حرکت کرد که در دوران ویشنگرادسکی به اوج خود رسید. در سال 1891 تعرفه گمرکی جدیدی صادر شد که در آن این سیستم به افراط کشیده شد. در عین حال، با در نظر گرفتن تقویت صنعت تولید روسیه به عنوان یک موضوع بسیار مهم برای موفقیت اقدامات خود، وزارت دارایی شروع به گوش دادن به شکایات و خواسته های نمایندگان صنایع بزرگ کارخانه و با توجه شدید می کند. بر اساس ابتکار خود متعهد می شود که قوانینی را که در واقع هنوز بسیار توسعه نیافته است، یعنی قوانینی که در راستای منافع کارگران در زمان بونگا تدوین شده بود، بازنگری کند. در زمان ویشنگرادسکی، حقوق بازرسان کارخانه که تحت بونگا تأسیس شده بودند، نه چندان با هنجارهای قانونی جدید که با توضیحات دایره ای، که خیلی زود بر ترکیب بازرسی کارخانه تأثیر می گذارد، به شدت کاهش می یابد، زیرا در این شرایط فداکارترین و مستقل ترین نمایندگان این بازرسی با مشاهده عدم امکان کامل عمل به وجدان خود و حتی بر اساس معنای دقیق قانون، بازنشسته می شوند. بنابراین نهاد بازرسی کارخانه به شدت تغییر کرده است. صنعت بزرگ روسیه، به لطف تعدادی از اقدامات حفاظتی - و به ویژه نگرش دقیق وزارت دارایی به موضوع مسیر خطوط ریلی مفید برای صنعت تولید داخلی و چنین تعرفه های راه آهنی که کاملاً مطابقت دارد. منافع صنعت در مقیاس بزرگ، به ویژه در مرکز، منطقه مسکو، در این زمان در شرایط به خصوص مطلوب تبدیل می شود. می توان گفت که این شرایط مساعد به طور تصنعی برای آن ایجاد شده است; این به زاییده فکر مورد علاقه وزارت دارایی تبدیل می شود، اغلب بر خلاف منافع سایر بخش های مردم و به ویژه علیه منافع همه چیز. کشاورزی، که وضعیت آن به ویژه تحت تأثیر تعرفه گمرکی حمایتی 1891 قرار گرفت ، که هزینه اقلام مهم در زندگی کشاورزی مانند آهن و ماشین آلات کشاورزی را به شدت افزایش داد.

در همین حال، در این زمان، ما نه تنها با وجود همه اقدامات تسکینی در زمان بونگا، بهبودی در وضعیت توده‌های مردم نمی‌بینیم، بلکه برعکس، ادامه ویرانی دهقانان را مشاهده می‌کنیم. در یکی از سخنرانی های قبلی من برای شما توضیح دادم. اما در نهایت این امر شرایط فروش داخلی محصولات صنعت تولید را تضعیف می کند که نیاز توده های وسیع مردم را برآورده می کند، به عنوان مثال شرایط فروش محصولات صنعت کاغذ بافی. بازار داخلی فقیر به زودی برای او تنگ می شود. تا حدودی جبران آن بازار خارجی در شرق است که با فتوحات در آسیای مرکزی به دست آمده است، اما به زودی معلوم می شود که این کافی نیست و اکنون می بینیم که در اواخر سلطنت امپراتور اسکندر سوم، یک ایده جدید به تدریج ایجاد می شود - برای ترویج فروش محصولات ما، صنایع تا آنجا که ممکن است. در ارتباط با این ایده ساخت راه آهن سیبری است - ایده ای که بسیار گسترده است. مسئله دسترسی به دریای شرق، دستیابی به بندری بدون یخ در خاور دور است، و در نهایت، همه این سیاست ها، که قبلاً در برابر چشمان ما قرار دارد، منجر به ظهور و توسعه آن شرکت ها در شرق دور می شود. که قبلاً در همان آغاز قرن بیستم در وزارت S. Yu. Witte هستند. منجر به جنگ ژاپن و فروپاشی پس از آن شد.

برای پایان مالی و روابط اقتصادیدر دوره مورد بررسی، چند کلمه دیگر در مورد گسترش شبکه ریلی ما که در اینجا نقش بسیار مهمی داشته است، خواهم گفت. تا پایان سلطنت اسکندر دوم، شبکه راه‌آهن از 22.5 هزار ورست تجاوز نکرد و در طول دوره سیزده ساله سلطنت اسکندر سوم به 36662 ورست رسید که از این تعداد 34600 ورست عریض بود. در مورد ساخت راه آهن، از سیاست قدیمی رایترن حمایت می شد، به این معنا که این خطوط راه آهن، مانند گذشته، به گونه ای هدایت می شدند که از یک سو، حمل و نقل مواد خام به بنادر را تسهیل می کردند و در نتیجه، دقیقاً با افزایش صادرات، شرایط مساعدی را برای تراز تجاری و بهبود نرخ ارز ایجاد کنیم و از سوی دیگر، همانطور که اشاره کردم، وزارتخانه با ایجاد تعرفه های تفاضلی ریلی به دنبال ایجاد مساعدترین شرایط برای حمل و نقل بود. محصولات صنایع کارخانه ای استان های مرکزی. برای این منظور، حتی یک نهاد ویژه در وزارت دارایی ایجاد شد - اداره تعرفه، به ریاست S. Yu. در یک عرصه گسترده تر، در حل مشکلات سیاسی رایج زمان ما.

یکی دیگر از ویژگی های سیاست جدید راه آهن، ویژگی مخالف سیاست رایترن، ساخت جاده توسط خزانه و بازخرید خطوط راه آهن خصوصی قدیمی به خزانه بود. در زمان امپراتور الکساندر سوم، طول راه‌آهن‌های دولتی 22000 ورست افزایش یافت، در حالی که طول راه‌های خصوصی با وجود ساخت خطوط خصوصی جدید، به دلیل بازخرید خطوط قدیمی به خزانه، 7600 ورست کاهش یافت.

اینها ویژگی های کلی سیاست مالی است که بدون شک تشدید جدیدی از شرایط اجتماعی-اقتصادی روسیه را در آغاز قرن بیستم آماده کرد و عمیق تر کرد. این شرایط همزمان با بحرانی که جمعیت روسیه پس از شکست محصول سال‌های 1891-1892 مجبور به تحمل آن بودند، ایجاد شد که باعث فقر شدید و حتی قحطی در بیش از بیست استان، عمدتاً سیاه‌زمین، شد. این بحران، به اصطلاح، آخرین لمس در تصویر کلی روسیه بود که در پایان سلطنت امپراتور الکساندر سوم مشاهده می کنیم، و در عین حال عامل قدرتمندی در آن تغییرات در سال های بعدی بود که شاید روزی، موضوع بخش بعدی دوره من در مورد دوره پایانی تاریخ روسیه در قرن 19 را تشکیل دهید.

میهمانان عزیز! اگر پروژه ما را دوست دارید می توانید با مبلغ ناچیزی از طریق فرم زیر از آن حمایت کنید. کمک مالی شما به ما امکان می دهد تا سایت را به سرور بهتری منتقل کنیم و یک یا دو کارمند را جذب کنیم تا با سرعت بیشتری میزبان انبوه مطالب تاریخی، فلسفی و ادبی ما باشد. لطفاً نقل و انتقالات را از طریق کارت انجام دهید، نه از طریق Yandex-money.

سیاست اقتصادی اسکندر سومحل دو کار مهم تسریع در توسعه اقتصادی کشور و حمایت و تقویت مواضع اشراف بود.

ن.خ بونگه سرپرست وزارت دارایی در حل اولین تکلیف از طریق گسترش بازار داخلی، رشد همزمان کشاورزی و صنعت و تقویت موقعیت اقشار میانی کشور هدایت شد. جمعیت در همان زمان، او از توسعه قوانین مالیاتی برای توسعه صنعت و کشاورزی حمایت کرد و با تامین مالی دولتی صنعت مخالفت کرد.

9 مه 1881قانونی برای کاهش حجم پرداخت‌های بازخرید و حذف معوقات سال‌های گذشته به تصویب رسید. ولی 12 دسامبر 1881فرمانی مبنی بر انتقال تمام دهقانان مسئول موقت به بازخرید اجباری تا 1 ژانویه 1883 صادر شد. 1886تمام دهقانان دولتی به پرداخت بازخرید منتقل شدند. قرار بود زیان های متحمل شده به خزانه با افزایش 1.5 برابری مالیات زمین، مالیات بر املاک شهری و نرخ مالیات بر تنباکو، الکل و شکر پوشش داده شود.

لغو تدریجی مالیات نظرسنجی (1882-1886) با توسعه سایر اشکال مالیات همراه بود: درآمد حاصل از سپرده های نقدی افزایش یافت، مالیات غیر مستقیم افزایش یافت، مالیات تجاری و صنعتی تغییر یافت، عوارض گمرکی تقریباً دو برابر شد.

سیستم تضمین دولتی درآمد راه آهن خصوصی برای بودجه کشور سنگین بود. تحت N. X. Bunga، کنترل بر بخش راه‌آهن معرفی شد و دولت شروع به خرید راه‌آهن‌های خصوصی و تامین مالی ساخت راه‌آهن‌های دولتی کرد.

در سال 1883، ایجاد بانک های خصوصی سهامی از سر گرفته شد. در سال 1885، بانک زمین نجیب ایجاد شد که برای حمایت از مالکیت زمین طراحی شده بود (N. Kh. Bunge مخالف ایجاد آن بود).

در ژانویه 1887، N. H. Bunge تحت فشار محافظه کاران که او را به ناتوانی در غلبه بر کسری بودجه دولتی متهم می کردند، استعفا داد. I. A. Vyshnegradsky (1887-1892) که جایگزین او شد، یک ریاضیدان مشهور و در عین حال یک تاجر بزرگ بورس اوراق بهادار بود. او جهت کلی سیاست های اقتصادی و مالی سلف خود را حفظ کرد، اما تاکید اصلی بر انباشت پولو افزایش نرخ روبل از طریق معاملات مالی و مبادله ای.

ویشنگرادسکی حمایت گرایی را در سیاست گمرکی افزایش داد. به طور کلی، برای 1880-1890. افزایش حقوق ورودی باعث افزایش درآمد تقریباً 50 درصدی شد. در سال 1891 بازنگری کلی تعرفه گمرکی با هدف تمرکز آن و حذف تعرفه های محلی انجام شد. به لطف سیاست حمایتی گمرکی، واردات سرمایه خارجی به روسیه افزایش یافت (طی سال های 1880-1890 از 98 میلیون روبل به 2-15 میلیون).

مالیات‌ها مجدداً افزایش یافت (در زمین، بر املاک شهر)، در سال 1887 مالیات غیر مستقیم بر نفت سفید و کبریت‌ها وضع شد و میزان مالیات غیر مستقیم آشامیدنی افزایش یافت.

در نتیجه یک عملیات مبادله موفق در سالهای 1888-1890. وام های خارجی روسیه از 5 درصد به 4 درصد تبدیل شد.

در پایان دهه 80. سرانجام توانست بر کسری بودجه دولت غلبه کند. تا سال 1893، درآمدهای خزانه داری 60 درصد نسبت به سال 1880 و هزینه ها 36 درصد افزایش یافت. از نظر پولی، درآمدها در سال 1893 تقریباً 100 میلیون روبل از هزینه ها فراتر رفت. '

الکساندر سوم

اسکندر سوم (1845-1894) - امپراتور ماقبل آخر روسیه. از سال 1881 بر روسیه حکومت کرد. او دومین پسر اسکندر دوم بود و قرار نبود جانشین پدرش بر تاج و تخت بنشیند، اما در سال 1865 برادر بزرگترش نیکلاس درگذشت و او اولین مدعی تاج و تخت شد.

سیاست اقتصادی اسکندر 3

در زمان سلطنت الکساندر سوم، روسیه جنگی به راه نینداخت، به همین دلیل تزار نام مستعار "صلح ساز" را دریافت کرد.

بیوگرافی مختصر اسکندر سوم

  • 1845، 26 فوریه (سبک قدیمی) - متولد شد
  • 1865، 12 آوریل - پس از یک بیماری جدی، نیکولای برادر بزرگ الکساندر درگذشت و اسکندر یک مدعی برای تاج و تخت امپراتوری روسیه شد.
  • 1866، 17 ژوئن - نامزدی اسکندر و پرنسس دانمارکی ماریا سوفیا فردریکا داگمار (1847-1928)
  • 1866، 28 اکتبر - ازدواج الکساندر و ماریا سوفیا فردریکا، که الکساندرا فئودورونا شد.
  • 1869، مارس - در طول یک حضار، اسکندر با بی ادبی با رئیس کارخانه کارتریج، کاپیتان کارل گونیوس صحبت کرد و او را فحشاً نفرین کرد. گوننیوس نامه ای به تزارویچ فرستاد و خواستار عذرخواهی او شد و تهدید کرد که در صورت عدم عذرخواهی به خود شلیک خواهد کرد. تزارویچ عذرخواهی نکرد و کاپیتان به قول خود عمل کرد. الکساندر دوم که از دست پسرش عصبانی بود به او دستور داد تا در مراسم تشییع جنازه گوننیوس از تابوت پیروی کند.

K.I. گونیوس، پسر یک کشیش از استان لیولند، فارغ التحصیل مدرسه توپخانه میخائیلوفسکی، افسر نظامی، که نشان درجه 3 سنت استانیسلاو را با شمشیر و کمان و مدال نقره "برای فتح چچن و" دریافت کرد. داغستان» به دلیل تمایز خود در عملیات علیه کوهنوردان در قفقاز، در سال 1861 در سال 1992 به کمیسیون تسلیحات کمیته توپخانه اعزام شد و در آنجا در سیستم های تفنگ تخصص یافت. نام گونیوس با مسلح شدن ارتش روسیه به تفنگ های سیستم بردان (بردان های معروف) مرتبط است.

  • 1881، 1 مارس - الکساندر دوم توسط تروریست ها کشته شد
  • 3 مارس 1881 - الکساندر سوم بر تخت نشست
  • 1883، 15 مه - تاجگذاری در کلیسای جامع کرملین
  • 1881، 30 مارس - گزارش پوبدونوستسف که از امپراتور جدید می خواهد "تسلیم "صدای چاپلوسی و رویاپردازی" نشود و مجازات اعدام تروریست هایی را که اسکندر دوم را کشتند لغو نکند، که تزار جدید پاسخ داد: "آرام باشید. آنها جرات نمی کنند با چنین پیشنهادهایی به من بیایند، و هر شش نفر به دار آویخته خواهند شد، برای این تضمین می کنم."
  • 1868، 6 مه - پسر نیکلاس متولد شد، امپراتور آینده نیکلاس دوم، در سال 1918 کشته شد.
  • 1869، 26 مه - پسر اسکندر متولد شد، در 20 آوریل 1870 درگذشت.
  • 1871، 27 آوریل - پسر جورج متولد شد، در 28 ژوئن 1899 درگذشت.
  • 1875، 25 مارس - دختر زنیا متولد شد
  • 1878 ، 22 نوامبر - پسر میخائیل متولد شد
  • 1882، 1 ژوئن - دختر اولگا متولد شد
  • 1888، 17 اکتبر - سقوط قطار سلطنتی در نزدیکی ایستگاه بورکی، 50 کیلومتری خارکف. خانواده سلطنتی که در ماشین غذاخوری بودند دست نخورده باقی ماندند، اما سقف ماشین فرو ریخت. گفته می شود اسکندر او را تا رسیدن کمک روی شانه های خود نگه داشته است.
    1894 ، 20 اکتبر - الکساندر سوم به دلیل آسیب دیدگی در یک تصادف قطار درگذشت

اصلاحات و ضداصلاحات الکساندر سوم

  • 1881، 29 آوریل - "مانیفست نقض ناپذیری خودکامگی"، که خروج از سیاست لیبرال سلطنت گذشته را اعلام کرد. مانیفست از همه افراد مؤمن خواسته می شود که صادقانه و صادقانه خدمت کنند تا فتنه های رذیله ای را که به سرزمین روسیه بی احترامی می کند، تأیید کنند، ایمان و اخلاق را تأیید کنند، فرزندان را به خوبی تربیت کنند، دروغ و دزدی را از بین ببرند، نظم و حقیقت را در عملیات برقرار کنند. همه نهادها"
  • 1881، 6 مه - "بخشنامه به سران ولایات". با امضای کنت ایگناتیف: "تحولات بزرگ و گسترده تصور شده سلطنت گذشته تمام مزایایی را که تزار-آزادی دهنده حق انتظار از آنها را داشت به همراه نداشت. مانیفست 29 آوریل به ما نشان می دهد که قدرت متعال عظمت شری را که میهن ما از آن رنج می برد سنجیده و تصمیم گرفته است که ریشه کن کردن آن را آغاز کند.
  • 1881، 14 اوت - قانون "مقررات اقداماتی برای حفظ نظم دولتی و صلح عمومی" - اقدامی اضطراری برای مبارزه با جنبش انقلابی
  • 1881، 28 دسامبر - احکامی در مورد کاهش پرداخت بازخرید برای دهقانان و در مورد بازخرید اجباری زمین توسط رعیت سابق.
  • 1882، 3 مه - مقررات کمیته وزیران "در مورد رویه لازم الاجرا کردن قوانین یهودیان"، تشدید قوانین محدود کننده علیه یهودیان
  • 1882، 18 مه - مقررات مربوط به بانک دهقانی، در نظر گرفته شده برای اعطای وام به دهقانان برای خرید زمین.
  • 1882، 1 ژوئن - قانون منع کار کودکان زیر 12 سال، معرفی یک روز کاری 8 ساعته برای کودکان 12 تا 15 ساله، ممنوعیت کار کودکان در شب، یکشنبه ها و در صنایع خطرناک.
  • 1882، 27 اوت - "قوانین موقت در مورد مطبوعات" با محدودیت های سانسور جدید
  • 1883، 26 آوریل - قانون اموال نجیب قابل فرار، که طبق آن اموال پس از نجیب زادگان موروثی به دارایی یک جامعه نجیب تبدیل می شود.
  • 1883، 3 مه - قانون در مورد مؤمنان قدیمی، که آنها را دارای وضعیت نسبتاً قانونی کرد.
  • آوریل 1884 - انتشار مجله لیبرال "یادداشت های داخلی" متوقف شد.
  • 1884، 12 ژوئن - قانونی که انتصاب هیئت منصفه را به شدت تنظیم می کند
  • 1884، 13 ژوئن - "قوانین مربوط به مدارس محلی"، که طبق آن مدارس دو و چهار ساله در روستاها ایجاد شد.
  • 1884، 23 اوت - منشور جدید دانشگاه، که هزینه های تحصیل را افزایش داد، لباس های فرم اجباری را معرفی کرد و استقلال دانشگاه ها را لغو کرد.
  • 1885 ، 21 آوریل - بانک نجیب ایجاد شد که وام هایی را با شرایط مطلوب به اشراف صادر کرد.
  • 20 مه 1885 - اقدامی که به طور قابل توجهی اختیارات وزیر دادگستری را در نظارت بر سازماندهی محاکمات در دادگاه ها و کنترل بر احکام و تصمیمات گسترش داد.
  • 1885، 30 اکتبر - الکساندر سوم به گزارش پوبدونوستسف، که بازگشت به سیستم عدالت پیش از اصلاحات را پیشنهاد می کرد، واکنش نشان داد: "" از یادداشت ارسالی در مورد اصلاحات قضایی بسیار متشکرم.

با این حال، قوانین قضایی 1864 به طور اساسی اصلاح نشد، زیرا موقعیت بخش های وسیعی از جامعه، عمدتاً بورژوازی، این امر را تسهیل کرد.

  • 1886، 18 مارس - قانونی که تقسیمات خانواده دهقانان را دشوار می کرد، زیرا این امر مستلزم رضایت سرپرست خانواده و 2/3 مجلس روستا بود.
  • 1887، 1 ژانویه - از این روز مالیات نظرسنجی لغو شد - مالیاتی که مردم برای نگهداری ارتش پرداخت کردند.
  • 1887 ، 28 آوریل - قانون "در مورد تغییر قوانین برای تهیه لیست اعضای هیئت منصفه" یک مدرک تحصیلی برای هیئت منصفه ایجاد کرد - توانایی خواندن روسی و همچنین افزایش صلاحیت اموال.
  • 1887، 5 ژوئن - بخشنامه "درباره کاهش آموزش ژیمناستیک"، که پذیرش در ژیمناستیک را برای "فرزندان رانندگان، قایقرانان، آشپزها، لباسشویی ها، مغازه داران کوچک و افراد مشابه، که فرزندان آنها، به استثنای شاید استعدادهای درخشان، ممنوع کرد. توانایی های درخشان، اصلا نباید برای تحصیل متوسط ​​و عالی تلاش کرد.

    این نام مستعار "دایره کودکان آشپز" است.

  • 1887، 16 اوت - تصمیم گرفته شد که دستور St. ولادیمیر درجه 4 (گزارش اشراف) فقط پس از خدمت در رده های کلاس به مدت حداقل 20 سال می تواند از افراد با منشاء غیر نجیب درخواست شود.
  • 1889، 12 ژوئیه - "قوانین مربوط به روسای ناحیه زمستوو"، که موقعیت یک رئیس منصوب زمستوو را که دارای وظایف اداری و قضایی بود، معرفی کرد، دادگاه جهانی را در روستاها و روستاها لغو کرد، که فقط روابط خصمانه بین دهقانان و اشراف را تشدید کرد. رؤسای zemstvo منصوب شدند
  • 1889، 7 ژوئیه - تغییرات در اساسنامه دادرسی کیفری، محدود کردن صلاحیت هیئت منصفه
  • 1890، 12 ژوئن - "مقررات جدید در مورد موسسات زمستوو استانی و ناحیه"، که حقوق مجامع زمستوو را کاهش داد و انتخابات توسط املاک را با کاهش تعداد دهقانان صدادار به نفع اشراف مشروعیت بخشید.
  • 1891، 25 فوریه - فرمان آغاز ساخت راه آهن ترانس سیبری
  • 1891، 21 اوت - توافقنامه بین روسیه و فرانسه در مورد مشورت در مورد همه مسائل سیاسی. شروع کنید
  • 1892، 11 ژوئن - مقررات جدید شهر با تغییرات در سیستم انتخاباتی: صلاحیت انتخاباتی افزایش یافت، که مالکان کوچک و متوسط ​​را از شرکت در انتخابات منع کرد، حقوق و استقلال دولت های شهر محدود شد.
  • 1892 ، 9 ژوئیه - اعطای رتبه به افراد طبقه بازرگان و همچنین افرادی که از حقوق خدمات عمومی برخوردار نیستند - به دلیل تمایزات غیر رسمی متوقف شد.
  • 1893، 8 ژوئیه - قانون توزیع مجدد زمین
  • 1893، 14 دسامبر - قانون اقداماتی برای جلوگیری از بیگانه شدن زمین های تقسیم دهقانی. هر دو قانون حقوق جامعه را برای توزیع مجدد زمین محدود می‌کردند و به دهقانان برای حداقل 12 سال تخصیص می‌دادند.
  • 1893 ، 20 ژوئیه - انحصار شراب معرفی شد و به دولت حق انحصاری برای تولید مشروبات الکلی داد که به طور قابل توجهی جریان پول را به بودجه افزایش داد.
  • 1893، 14 مه - مقررات مربوط به مالیات آپارتمان دولتی

دلایل ضد اصلاحات اسکندر سوم

آنها ساده هستند. اسکندر دوم دهقانان را از رعیت آزاد کرد، اصلاحات مهم لیبرالی انجام داد، اما همه را، چه راست و چه چپ، راضی نکرد. پسرش به رعایایش گفت: «اوه، پس، آیا سلطنت قبلی را دوست نداشتید؟ با من برعکس خواهد بود.»

نتیجه اصلاحات و ضداصلاحات اسکندر سوم

- کاهش چشمگیر فعالیت های انقلابی و تروریستی
- احیای اقتدار کلیسای ارتدکس
- رشد صنعتی
- رشد درآمد دولت
- ایده های انقلابی و لیبرال شکست نخوردند، بلکه به داخل رانده شدند تا به طور فعال خود را زیر نظر پسر اسکندر سوم، نیکلاس دوم نشان دهند.

* - بلوک نظامی-سیاسی روسیه، بریتانیای کبیر و فرانسه که به عنوان وزنه تعادلی در برابر "اتحاد سه گانه" آلمان، اتریش-مجارستان و ایتالیا ایجاد شد.

مقالات بیشتر

  • حزب سوسیال دموکرات روسیه (RSDLP)
  • اولین انقلاب روسیه در سال 1905
  • اصلاحات استولیپین
  • تمایل اسکندر سوم برای تقویت عظمت امپراتوری روسیه بدون ایجاد یک اقتصاد قدرتمند غیرقابل تصور بود. در دوران او، دولت با هدف توسعه صنعت داخلی و اصول سرمایه داری در سازمان تولید تلاش های پرانرژی انجام داد. در ماه مه 1881 پست وزیر دارایی توسط دانشمند برجسته - اقتصاددان N.Kh. بانج. او از طرفداران تسریع توسعه اقتصادی بود، او مخالف تامین مالی مستقیم صنعت توسط دولت بود. بانگ پرداخت های بازخریدی برای دهقانان را کاهش داد و شروع به لغو تدریجی مالیات رای داد. او مالیات غیر مستقیم (خرید غیرمستقیم بر کالاهای مصرفی) را بر ودکا، تنباکو، شکر، روغن معرفی کرد. تعرفه گمرکی کالاهای وارداتی از خارج را افزایش داد.

    در سال 1887 I.A وزیر دارایی شد. ویشنگرادسکی - سرمایه گذار، مخترع. وزارت مالیه وجوه زیادی را برای مشارکت در معاملات ارزی انباشته کرده است.

    سیاست اقتصادی در سلطنت اسکندر سوم

    او طرفدار مشارکت فعال دولت در فعالیت های اقتصادی و به ویژه ایجاد شرایط مساعد برای کارآفرینی خصوصی بود. ویشنگرادسکی به دلیل ایجاد انحصار شراب طرفدار جذب سرمایه خارجی به روسیه بود.

    در سال 1892، S.Yu به عنوان وزیر دارایی منصوب شد. ویت او یک برنامه اقتصادی تهیه کرد که در آن به کار پیشینیان خود ادامه داد. این برنامه شامل:

    - افزایش مالیات های غیر مستقیم، معرفی دولت. انحصار ودکا؛

    - افزایش بیشتر حقوق گمرکی؛

    - اصلاحات پولی برای تقویت روبل، معرفی مبادله آزاد آن برای طلا.

    - جذب گسترده سرمایه خارجی به کشور.

    تا سال 1887 در دهه 90 2 کارخانه متالورژی وجود داشت. 17 نفر بودند.در سال 1897. اصلاحات پولی موقعیت روبل را تقویت کرد که امکان افزایش ورود پول از خارج را فراهم کرد. از دهه 90 صنعت نفت در قفقاز رشد سریعی را تجربه کرد. تمام شرکت های ایجاد شده در دهه 90. شرکت های جدید بودند. آنها از فناوری پیشرفته استفاده کردند، آخرین اشکال تولید در مقیاس بزرگ را معرفی کردند.

    کشاورزی. فقیر شدن دهقانان، مالکان را مجبور به استفاده از تجهیزات خود و استخدام کارگران آزاد کرد. زمین داران مناطق بالتیک، غرب، جنوب غربی کشور، و همچنین استان های سن پترزبورگ، مسکو، یاروسلاول و ساراتوف، کشت زمین های خود را به شیوه ای جدید سازماندهی کردند. در دهه 80. تخصص کشاورزی در مناطق جداگانه به طور قابل توجهی افزایش یافته است. استان های لهستان و بالتیک و همچنین پسکوف و سن پترزبورگ به کشت محصولات صنعتی و تولید شیر روی آوردند. مرکز اقتصاد غلات کشور: مناطق استپی اوکراین، منطقه ولگا پایین. دامپروری در استان های ریازان، اوریول، تولا و نیژنی نووگورود توسعه یافت. سطح کاشت در آن زمان 25٪، 30٪ افزایش یافت - کل برداشت غلات.

    سیاست اقتصادی فعال دولت الکساندر سوم این امکان را به وجود آورد که به طور قابل توجهی منابع مالی کشور را تقویت کند و انگیزه جدیدی به رشد صنعت داد. در همان زمان، توسعه کشاورزی هنوز به دلیل بقایای رعیت و عقب ماندگی فنی با مشکل مواجه بود.

    کنترل سوالات و وظایف:

    1. توسعه اجتماعی-اقتصادی روسیه در ثلث اول قرن نوزدهم را شرح دهید.

    2. علل بحران اقتصادی در این دوره را فهرست کنید.

    3. انقلاب صنعتی روسیه در نیمه اول قرن نوزدهم چه ویژگی هایی داشت؟

    4. اصلاحات لیبرال الکساندر دوم چگونه به توسعه اجتماعی-اقتصادی روسیه کمک کرد؟

    5. ماهیت و اهمیت ضد اصلاحات اسکندر سوم چیست؟


    پس از دوران "اصلاحات بزرگ" 1860-1870. این کشور وارد دوره بعدی تاریخ خود شد که "اصلاحات کاستری" را دریافت کرد. در زمان الکساندر سوم، بسیاری از اصلاحات انجام شده توسط دولت پدرش نه تنها توسعه بیشتری دریافت نکرد، بلکه به طور جدی محدود شد و برخی مستقیماً لغو شدند. "قوانین موقت در مورد مطبوعات" (1882) معرفی شد که کنترل شدید اداری را بر روزنامه ها و مجلات ایجاد کرد. در سال 1887 بخشنامه ای در مورد «بچه های آشپز» منتشر شد که بر اساس آن محور، فرزندان کالسکه ها، لاکی ها، لباسشویی ها، مغازه داران کوچک و غیره را از پذیرش در ورزشگاه منع کرد. در سال 1884، خودمختاری دانشگاه ها در واقع لغو شد. در سال 1889 ، "مقررات مربوط به روسای ناحیه زمستوو" منتشر شد که بر اساس آن رؤسای زمستوو موظف به اعمال کنترل بر فعالیت های موسسات دهقانی و خشن شدند. مطابق با اسناد مختلف دهه های 1880-1890، نمایندگی انتخابی دهقانان در مؤسسات زمستوو استانی و ناحیه ای به شدت کاهش یافت و حق رای جمعیت شهری با افزایش صلاحیت مالکیت محدود شد. در همان سالها تلاش شد تا اصلاحات قضایی 1864-1870 محدود شود.

    ویژگی اصلی زندگی روسیه پس از اصلاحات، توسعه سریع اقتصاد بازار بود. اگرچه این روند در اعماق رعیت سرچشمه گرفت، اما اصلاحات دهه های 1860 و 1870 بود که راه وسیعی را برای روابط اجتماعی-اقتصادی جدید باز کرد و به آنها اجازه داد تا خود را در اقتصاد به عنوان سیستم مسلط تثبیت کنند. "اصلاحات بزرگ" اسکندر دوم باعث شد تا روابط فئودالی در کل اقتصاد ملی شکسته شود و انقلاب صنعتی تکمیل شود. تشکیل گروه های اجتماعی جدید مشخصه اقتصاد بازار.

    این روند انتقالی با وجود یک سیستم سیاسی هنوز عقب مانده - استبداد مطلقه و ساختار طبقاتی جامعه که منجر به رویدادهای بحث برانگیز و دردناک در آغاز قرن شد، پیچیده شد.

    بقایای رعیت که پس از 1861 باقی مانده بود، مانع از توسعه روابط بازار در کشاورزی شد. پرداخت های هنگفت بازخرید بار سنگینی بر دوش میلیون ها دهقان بود. علاوه بر این، به جای قدرت مالک زمین در روستا، ظلم جامعه تقویت شد، که می توانست برای دهقانان زحمتکش جریمه ای در نظر بگیرد و در روزهای تعطیل، دهقانان را به تبعید به سیبری "به دلیل جادوگری" و غیره محکوم کند. . بسیاری از دهقانان به دلیل این واقعیت که نمی توانستند آزادانه از اموال خود (فروش، وصیت، رهن در بانک دهقانی) استفاده کنند، و همچنین خانه خود را همانطور که می خواستند اداره کنند، سختی های زیادی را تجربه کردند. در بسیاری از جوامع، توزیع مجدد زمین انجام شد، که علاقه دهقانان به افزایش حاصلخیزی خاک (به عنوان مثال، بارور کردن مزارع) را حذف کرد، زیرا پس از مدتی زمین ها باید به دیگران منتقل می شدند. اغلب، تناوب زراعی اجباری در جوامع ایجاد می شد، دهقانان موظف به شروع و پایان کار مزرعه به طور همزمان بودند. در نتیجه همه اینها، رشد کشاورزی به کندی و با سختی زیاد پیش رفت.

    با این حال، در دهه های 1880 و 1890، روابط بازار به بخش کشاورزی نفوذ کرد. این از چند جهت قابل توجه بود: یک تمایز اجتماعی در جمعیت دهقانی وجود داشت، جوهر اقتصاد زمیندار در حال تغییر بود و جهت گیری مزارع و مناطق تخصصی به بازار افزایش یافت.

    آمار Zemstvo قبلاً در دهه 1880 نشان دهنده طبقه بندی مالکیت قابل توجه دهقانان بود. اول از همه، یک لایه از دهقانان ثروتمند تشکیل شد که مزارع آنها شامل سهم خود و سهم اعضای فقیر جامعه بود. کولاک ها از این قشر متمایز بودند، آنها با استفاده از کارگران مزدور، اقتصاد کارآفرینی را اداره می کردند، حجم زیادی از محصولات را به بازار می فرستادند و در نتیجه درجه بازارپذیری تولید خود را افزایش می دادند. اما این گروه از دهقانان هنوز کوچک بودند.

    بخش فقیر دهقانان که اقتصاد خود را داشتند، اغلب کشاورزی را با صنایع دستی مختلف ترکیب می کردند. از این قشر، گروهی از خانوارهای «گسترش» برجسته بودند که به تدریج استقلال اقتصادی خود را از دست دادند و به شهر رفتند یا به عنوان کارگر مزرعه استخدام شدند. به هر حال، این گروه بود که بازار کار را هم برای کولاک ها و هم برای صنعتگران ایجاد کرد. در همان زمان، این بخش از دهقانان با دریافت پول برای کار خود، شروع به نشان دادن تقاضای خاصی برای کالاهای مصرفی کردند.

    تشکیل لایه ای از مرفهان. دهقانان تقاضای ثابتی برای ماشین آلات کشاورزی، کود، بذر و دام اصیل ایجاد کردند که بر اقتصاد بازار کشور نیز تأثیر گذاشت، زیرا افزایش تقاضا منجر به توسعه صنایع مختلف شد.

    تغییرات قابل توجهی نیز در مزارع زمین داران رخ داد که به تدریج از شکل های ایلخانی به روابط بازاری گذر کرد. در دهه‌های 1870 و 1880، رعیت‌های سابق همچنان بر اساس نقشه‌های خود کار می‌کردند. این دهقانان زمین‌های زمین‌داران را با ابزارهای خود برای حق اجاره زمین‌های زراعی و دیگر زمین‌ها کشت می‌کردند، اما قبلاً به‌عنوان افراد آزاد قانونی عمل می‌کردند که لازم بود بر اساس قوانین بازار با آنها وارد روابط شوند.

    مالکان دیگر نمی توانستند دهقانان را مجبور به کار در مزارع خود مانند قبل کنند. دهقانان ثروتمند به دنبال این بودند که به سرعت توطئه های خود را بازخرید کنند تا از بخش هایی که پس از سال 1861 به وجود آمدند کار نکنند. "دهقانان" به هیچ وجه نمی خواستند باج بدهند، زیرا آنها در روستا با قطعات زمین ناچیز نگهداری نمی شدند و برای آنها سود بیشتری داشت که به شهر بروند یا در مزارع قوی کولاک برای کار بالاتر استخدام شوند. بدون هیچ اسارتی پرداخت کنید

    برای تبدیل املاک خود به مزارع سودآور، صاحبان زمین به ماشین آلات، بذر، کود، تکنیک های جدید کشاورزی نیاز داشتند و همه اینها به سرمایه قابل توجه و مدیران شایسته نیاز داشت. اما همه صاحبخانه‌ها نتوانستند خود را با روش‌های جدید مدیریت تطبیق دهند، بنابراین بسیاری از آنها مجبور شدند املاک خود را در موسسات اعتباری رهن و مجدداً رهن کنند یا حتی به سادگی آنها را بفروشند. به طور فزاینده ای، رعیت سابق، و اکنون دهقانان ثروتمند، خریداران آنها شدند.

    در کشاورزی پس از اصلاحات، خصلت کالایی آن بیش از پیش به وضوح نمایان بود. در همان زمان، گردش بازار نه تنها محصولات کشاورزی، بلکه زمین و نیروی کار رایگان را نیز شامل می شد. تخصص منطقه ای که قبلاً در تولید غلات قابل فروش، کتان، چغندرقند، دانه های روغنی و محصولات دامی مشخص شده بود، به وضوح شکل گرفت که به تبادل بازار بین مناطق نیز کمک کرد.

    علاوه بر اشکال سازمانی سنتی، در استپ‌های جنوبی روسیه و در اوکراین، املاک اقتصادی بزرگی ظاهر شدند که به چندین هزار جریب زمین می‌رسیدند و از قبل به سمت بازار، عمدتاً خارجی، گرایش داشتند. مزارع اقتصادی مبتنی بر پایه فنی خوب و نیروی کار استخدامی بودند. به لطف این تغییرات، سطح تولید محصولات کشاورزی در روسیه به طور قابل توجهی افزایش یافته است. در دهه 1860-1890، برداشت غلات 1.7 برابر، سیب زمینی - 2.5 برابر، تولید قند چغندر - 20 برابر افزایش یافت.

    اما با وجود چنین دستاوردهایی، تا پایان قرن نوزدهم، موضوع ارضی در روسیه بسیار حاد باقی ماند، زیرا اصلاحات 1861 به نتیجه منطقی خود نرسید. کمبود زمین دهقانان به شدت افزایش یافت، زیرا جمعیت روستایی از 24 میلیون به 44 میلیون رأس مرد در سال های 1861-1899 افزایش یافت و اندازه استفاده از زمین به ازای هر سر مرد به طور متوسط ​​از 5 به 2.7 جریب کاهش یافت. آنها مجبور بودند زمین را با شرایط اخاذی اجاره کنند یا آن را به قیمت گران بخرند.

    همراه با کمبود مزمن زمین، دهقانان بار مالیاتی زیادی را تجربه کردند. در دوران اصلاحات، دهقانان حدود 89 میلیون روبل طلا به صورت مالیات و بازخرید پرداخت کردند. سالانه از مجموع مالیات های دریافتی خزانه از جمعیت روستایی، 94٪ از مزارع دهقانی و فقط 6٪ - از مالکان اخذ می شد.

    کشاورزی هم از نظر فنی و هم از نظر زراعی عقب مانده بود که هم بر وضعیت عمومی اقتصادی کشور و هم بر تنش اجتماعی تأثیر گذاشت، زیرا جمعیت روستایی به 85 درصد از کل جمعیت آن رسید. بازده پایین باعث کمبود دوره ای مواد غذایی در کشور شد. وضعیت بسیار دشوار دهقانان چندین سال متوالی لاغر وخیم تر شد که منجر به قحطی فاجعه بار 1891 شد که بیش از 40 میلیون نفر را تحت تأثیر قرار داد.

    در دهه 1880 قرن نوزدهم، انقلاب صنعتی تا حد زیادی تکمیل شد.

    در بخش های پیشرو اقتصاد ملی، موتورهای بخار و انواع ماشین آلات - ماشین آلات، تجهیزات، مکانیسم ها، عمدتاً در صنعت تولید، غالب شدند. بنابراین، از سال 1875 تا 1892، تعداد موتورهای بخار در روسیه دو برابر شد و قدرت آنها سه برابر شد. در دهه های پایانی قرن نوزدهم، صنایع جدیدی ظاهر شدند و به سرعت شروع به توسعه کردند: زغال سنگ، تولید نفت و پالایش نفت، مهندسی مکانیک، تولید مواد شیمیایی و غیره.

    مناطق صنعتی سنتی در مرکز، در اورال و در کشورهای بالتیک با مناطق جدید تکمیل شد: زغال سنگ و متالورژی در Donbass و Krivoy Rog. مراکز صنعتی بزرگ رشد کردند: یوزوفکا، گورلووکا، ناروا، اورخوو-زووو، ایژفسک و غیره. تولید چدن از اورال به جنوب روسیه نقل مکان کرد. کارخانه های بزرگ ماشین سازی برای تولید لوکوموتیوهای بخار (Kolomna)، قایق های بخار (Sormovo)، ماشین آلات کشاورزی (خارکوف، اودسا، بردیانسک) ظاهر شدند.

    در دهه 1890، تعداد لوکوموتیوهای بخار تولید شده در مقایسه با دهه 1870 دو برابر شد، که این امکان را فراهم کرد که واردات آنها از خارج به طور کامل کنار گذاشته شود. در طول 30 سال پس از اصلاحات، شرکت های ماشین سازی بزرگی مانند کارخانه مکانیکی نوبل، کارخانه فولاد و توپ اوبوخوفسکی در سن پترزبورگ، کارخانه مکانیکی در پرم و غیره ساخته شدند.

    در جنوب کشور کارخانه های متالورژی پیشرفته ساخته شد. در سال 1872، اولین کوره بلند در Yuzovka (در کارخانه صنعتگر انگلیسی J. Hughes)، دو سال بعد - در کارخانه متالورژی سولینسکی به بهره برداری رسید. چند سال بعد، کارخانه های یوزوفسکی و سولینسکی به سنگ معدن غنی از کریوی روگ روی آوردند که منجر به افزایش سریع متالورژی آهنی در این منطقه شد.

    به زودی یک منطقه متالورژی با مرکزی در یکاترینوسلاو به آنها ملحق شد. متالورژی جوان جنوب که بر پایه نیروی کار آزاد و نه بر نیروی کار رعیت رشد کرد، به پایگاه اصلی صنعتی کشور تبدیل شد. با آغاز دهه 1890، بیش از 20٪ از آهن خام روسیه در اینجا تولید می شد و تا پایان قرن -. 62 درصد بیش از 65 درصد از کل حجم زغال سنگ روسیه در دونباس استخراج شد. زغال سنگ به مهمترین منبع انرژی برای تمام صنایع و حمل و نقل تبدیل شده است.

    در میان صنایع جدید، تولید نفت و پالایش نفت، عمدتاً در منطقه باکو، با بیشترین سرعت توسعه یافت. در ابتدا سیستم پرداخت چاه های نفت برای یک دوره معین وجود داشت. از سال 1872، مناطق نفتی شروع به اجاره برای مزایده های طولانی مدت کردند. در همان زمان، روش جدیدی معرفی شد - حفاری چاه و پمپاژ نفت با استفاده از موتورهای بخار. همه اینها باعث شد تا تولید نفت در دهه 1870-1890 از 1.7 میلیون به 243 میلیون پود افزایش یابد. 140 بار تا پایان قرن نوزدهم، تولید نفت به 633 میلیون پود افزایش یافت که به روسیه اجازه داد در این شاخص جایگاه اول را در جهان کسب کند. از بین محصولات نفتی، نفت سفید برای مصرف داخلی تقاضای زیادی داشت. نفت کوره و بنزین تا کنون در صنایع و حمل و نقل به مقدار کم استفاده شده است.

    یکی از ویژگی های این دوره توسعه سریع کارخانه های تولیدی پراکنده بود، زمانی که بخشی از صنعت تولید به روستاها نقل مکان کرد، جایی که کارگران ارزان قیمت وجود داشت. دهقانان که هنوز به توطئه های اشتراکی وابسته بودند، به طور گسترده در صنایع دستی مختلف شرکت می کردند که بعداً شرکت های بزرگ صنعتی از آنها ایجاد شد. بنابراین، سکونتگاه های کارخانه های متعددی در روسیه مرکزی به وجود آمد - Orekhovo-Zuevo، Pavlovsky Posad، Gus Khrustalny و غیره، که در آن تا 50٪ از کارگران صنعتی در پایان قرن 19 زندگی می کردند. همراه با مراکز صنعتی بزرگ در اعماق روسیه، انواع جدیدی از صنایع کوچک توسعه یافت که با تقسیم کار با کارخانه های بزرگ مرتبط شدند.

    تغییرات قابل توجهی نیز در بازار کار در حال رخ دادن بود. اگر در روسیه پیش از اصلاحات، کارگران شرکت‌های صنعتی اغلب رعیت‌های دور افتاده یا رعیت کارخانه‌های دوره‌ای و پاتریمونیال بودند، در دهه‌های 1860 و 1870 آنها به افرادی آزاد تبدیل شدند، بدون ارتباط با جامعه، که برای همیشه با خانواده‌های خود به شهرها نقل مکان کردند.

    آنها از نظر سطح سواد بالاتر با کارگران قبلی تفاوت قابل توجهی داشتند، زیرا کار در شرکت های صنعتی به آنها نیاز داشت که بتوانند ماشین آلات و تجهیزات مختلف را سرویس دهند. به ویژه در کارخانه های بزرگ و حمل و نقل ریلی به پرسنل واجد شرایط نیاز بود. تعداد آنها برای 1865-1890 از 706 هزار نفر به 1432 هزار نفر افزایش یافت.

    در دهه 1890، زمانی که کار دهقانان موقتاً موظف به پایان رسید، جمعیت شهری با سرعتی ویژه به هزینه دهقانان رشد کرد و آنها می‌توانستند آزادانه برای کسب درآمد به شهرها بروند. بنابراین، اگر در اوایل دهه 1860 حدود 1.3 میلیون نفر در سال با گذرنامه ترک می کردند، در دهه 1890 - بیش از 7 میلیون نفر.

    طبق آمار رسمی پایان قرن، جمعیت شهری از گروه‌های زیر تشکیل می‌شد: بورژوازی بزرگ، مالکان و مقامات ارشد - 11٪، صنعتگران کوچک و مغازه‌داران - 24٪، "مردم کارگر" - 52٪.

    نقش اصلی در اقتصاد پس از اصلاحات شروع به ایفای حمل و نقل ریلی شد که به عنصر مهمی از کل زیرساخت تبدیل شد. راه آهن روسیه مرکزی و حومه آن را به یک مکانیسم اقتصادی واحد متصل کرد، به شکل گیری اقتصاد بازار کمک کرد و تحرک جمعیت را افزایش داد. در نیمه دوم قرن نوزدهم، روسیه خطوط راه آهن را بسیار سریعتر از بسیاری از کشورهای اروپای غربی ساخت. در طول 1861-1891 طول آنها از 1.5 هزار به 28 هزار ورست افزایش یافت. در سال های 1865-1875، سالانه 1.5 هزار مایل در کشور ساخته می شد. تا سال 1899، خطوط راه آهن در حال حاضر به 58 هزار مایل رسید.

    قرار بود راه‌آهن‌ها مرکز کشور را به مناطق بزرگ غلات متصل کنند. این توسط خطوطی مانند مسکو - کورسک، مسکو ورونژ، مسکو نیژنی نووگورود ارائه شد. خطوط جدیدی به بنادر دریایی در دریاهای بالتیک و سیاه - به اودسا، ریگا، لیباوا (Liepaja) گذاشته شد، که از آنجا غلات و سایر محصولات کشاورزی به خارج از کشور صادر می شد. از اواخر دهه 1870، ساخت جاده های صنعتی آغاز شد. بزرگراه ها در مناطق صنعتی گذاشته شدند: در Donbass، Krivoy Rog، به اورال. جاده ماوراء قفقاز باکو - تفلیس - باتومی انتقال نفت به بندر دریای سیاه را تضمین می کرد.

    رونق صنعتی در دهه 1890 با رشد پررونق راه آهن مشخص شد. طی ده سال، بیش از 21000 مایل راه آهن یا یک سوم کل جاده های روسیه ساخته شد. در دهه 1890 راه آهن ترانس سیبری به طول 6 هزار مایل ساخته شد که ساخت آن در سال 1886 آغاز شد. از نظر طول راه آهن، روسیه پس از ایالات متحده مقام دوم را در جهان به خود اختصاص داده است. به تدریج، راه آهن در اتصالات بزرگ به هم متصل شد و یک سیستم راه آهن واحد در بخش اروپایی کشور ایجاد کرد. با این حال، شبکه راه آهن از نظر 1000 متر مربع. کیلومتر خاک در مقایسه با کشورهای پیشرفته بسیار کوچک بود.

    در ابتدا، راه آهن عمدتاً با بودجه خصوصی و با مشارکت گسترده ساخته شد. سرمایه خارجی به تدریج وجوه عمومی بیشتر و بیشتری در اینجا سرمایه گذاری شد و بدین وسیله سرمایه خصوصی با دولت ادغام شد. سفارش های دولتی برای ساخت راه آهن اغلب به یارانه های بلاعوض تبدیل می شد. توسعه سریع راه آهن تحت حمایت دولت بود که مستلزم مداخله قوی دولت در کل اقتصاد بود. در اواسط دهه 1880، دولت به طور کلی شروع به خرید جاده ها از شرکت های خصوصی و ساخت جاده های جدید با هزینه خزانه کرد.

    راه‌آهن که تقاضای زیادی برای فلز، زغال سنگ، الوار، نفت و غیره داشت، به عنوان محرک قدرتمندی برای توسعه صنایع مختلف عمل کرد. بنابراین، در دهه 1890، راه آهن تا 36 درصد زغال سنگ تولید شده در کشور، 40 درصد نفت و 40 درصد فلز را مصرف می کرد. راه‌آهن به کارگران واجد شرایط نیاز داشت: ماشین‌کار، کارگران انبار و تأسیسات مسیر.

    در کنار راه آهن، حمل و نقل آبی نیز توسعه زیادی یافته است. اگر در سال 1860 حدود 400 کشتی بخار رودخانه در روسیه وجود داشت، پس در دهه 1890 - بیش از 1.5 هزار. روسیه که عملاً در اواسط قرن 19 نیروی دریایی خود را نداشت و از کشتی های خارجی برای حمل و نقل استفاده می کرد، آنها را در طول گذشته افزایش داد. تعداد دهه های قرن از 50 تا 520.

    بازار داخلی به طرز محسوسی تغییر کرده است. سالهای پس از اصلاحات با رشد سریع تجارت داخلی مشخص شد: در سالهای 1873-1900 از 2.4 میلیارد روبل به تقریباً 12 میلیارد روبل. با توسعه عمومی صنعت در مقیاس بزرگ و حمل و نقل ریلی، اشکال تجارت نیز تغییر کرد. نمایشگاه های فصلی عمدتاً در مناطق کمتر توسعه یافته ادامه یافت. در شهرهای بزرگ، شرکت های تجاری با شبکه گسترده ای از فروشگاه ها و انبارهای ثابت ایجاد شدند. بورس های کالایی با گردش مالی عظیم شکل گرفت. به عنوان یک قاعده، مبادلات به صورت تخصصی کار می کردند: فروش چوب، غلات، مصالح ساختمانیو غیره.

    در نیمه دوم قرن نوزدهم، روسیه یک شرکت کننده ضروری در نمایشگاه های جهانی بود، جایی که منسوجات، پارچه های ابریشمی، محصولات مهندسی، محصولات غذایی، جواهرات، محصولات کارخانه های چینی و شیشه و صنایع دستی همواره جوایز بالایی را دریافت می کردند.

    تقویت ماهیت کالایی کشاورزی منجر به رشد سریع بازار غلات شد که در 30 سال پس از اصلاحات بیش از دو برابر شد. از مجموع نان فروخته شده، تقریباً 60 درصد مصرف داخلی و 40 درصد به خارج از کشور صادر شده است. بازار کالاهای صنعتی، چه برای مصرف تولیدی و چه برای مصرف شخصی، حتی سریعتر توسعه یافت. تقاضای ثابتی در کشور برای ماشین آلات، ادوات کشاورزی، فرآورده های نفتی تصفیه شده و مهمتر از همه، نفت سفید، پارچه، کفش های صنعتی در کشور شکل گرفته است. نه تنها جمعیت شهری، بلکه روستایی نیز به مصرف کننده اصلی تبدیل شدند.

    در نیمه دوم قرن نوزدهم، حجم گردش تجارت خارجی به طور قابل توجهی افزایش یافت، این کشور به سرعت وارد بازار جهانی شد.

    حجم کل عملیات صادرات و واردات برای 1861-1900 سه برابر افزایش یافت - از 430 میلیون به 1300 میلیون روبل و هزینه کالاهای صادراتی 20٪ از هزینه کالاهای وارداتی بیشتر شد. در ساختار صادرات در پایان قرن 47 درصد را نان اشغال می کرد. در سال های پس از اصلاحات، صادرات غلات 5.5 برابر شد. در پایان قرن، سالانه تا 500 میلیون پود غلات به بازار خارجی عرضه می شد. سایر کالاهای صادراتی شامل کتان، الوار، خز و شکر بود. در همین سال ها صادرات نفت خام و نفت سفید افزایش چشمگیری داشت.

    عمده اقلام وارداتی ماشین آلات، تجهیزات صنعت و کشاورزی بوده است. فلزات سهم قابل توجهی از واردات را به خود اختصاص دادند، اگرچه متالورژی خود روسیه دائما در حال توسعه بود. در پایان قرن، خرید پنبه خام به دلیل توسعه مناطق کشت پنبه در آسیای مرکزی کاهش یافت. در میان واردات چای، قهوه، دانه های کاکائو، ادویه جات ترشی جات بود. مانند قبل، اکثریت قریب به اتفاق گردش مالی تجارت خارجی - 75-80٪ - مربوط به کشورهای اروپایی - انگلیس، آلمان و 20-25٪ باقی مانده - مربوط به کشورهای آسیایی و ایالات متحده است.

    در اواخر دهه 1860 و اوایل دهه 1870، یک "تب بنیانگذار" واقعی در روسیه شعله ور شد. در همان سال‌ها، تقریباً در تمام کشورهای توسعه‌یافته اروپا، در آمریکا و ژاپن، روند مشابهی اتفاق افتاد و به آن «بزرگ‌گرایی» (Grunderism) می‌گفتند. تأسیس انبوه شرکت های سهامی، بانک ها، شرکت های بیمه همراه با انتشار اوراق بهادار، سفته بازی و غیره.

    توسعه سریع صنعت و ساخت و ساز راه آهن نیاز به سرمایه های بزرگی داشت که فراتر از توانایی های کارآفرینان فردی بود، بنابراین، در همان سال ها، تجارت سهامی بسیار سریع توسعه یافت. اگر قبل از اصلاحات در کشور فقط 78 شرکت سهامی با سرمایه کل 72 میلیون روبل وجود داشت ، در دهه 1860-1870 357 شرکت سهامی با سرمایه 1116 میلیون روبل ایجاد شد. درست است، بسیاری از این شرکت ها که در موج هیاهوی بورس به وجود آمدند، معلوم شد که "تورم" و منفجر شده اند.

    روند تمرکز سرمایه بزرگ روسیه مانند سایر کشورها عمدتاً در زمینه ساخت و ساز راه آهن آغاز شد. از کل سرمایه‌گذاری‌ها، تنها 14 درصد در صنعت سرمایه‌گذاری شده است، در حالی که بیش از 60 درصد در حمل‌ونقل ریلی سرمایه‌گذاری شده است که نقش بسزایی در رشد سریع صنعت داشته است.

    یک ترمز مشخص برای توسعه روابط بازار، توسعه نیافتگی سیستم اعتباری، عدم وجود بانک های تجاری بود. بانک دولتی که در سال 1860 تأسیس شد، عمدتاً وام‌های رهنی به مالکان بزرگ صادر می‌کرد که با تضمین زمین، یعنی. وام ها تقریباً به بخش تولید مربوط نمی شد. «تب تأسیس» تجارت بانکی را گرفت. در سالهای 1864-1873، حدود 40 بانک سهامی تأسیس شد، از جمله: بانک تجاری خصوصی (1864) در سن پترزبورگ، بانک تجاری مسکو (1866). علاوه بر این، از همان ابتدا آنها سهم زیادی در کل منابع کشور داشتند: در حال حاضر در سالهای 1875-1881، پنج بانک بزرگ حدود نیمی از بانک ها و 12 بانک - تا 75٪ از کل منابع بانکی روسیه را پوشش می دادند. در همان سالها بانک ولگا-کاما بزرگترین آنها بود. ویژگی سیستم اعتباری این دوره وجود بانک های اعتباری زمین از جمله بانک دولتی اراضی نجیب (1885) بود که همچنان وام های نقدی را از استفاده مولد آنها در بخش کشاورزی منحرف می کرد.

    شکل گیری اقتصاد بازار در روسیه ویژگی های خاص خود را داشت. روسیه نیز مانند آلمان دیرتر از سایر کشورهای اروپایی وارد این مسیر شد. در نقش یک کشور پیشرو بود که به آن اجازه می داد تا حد زیادی از سرمایه خود، تجربیات مثبت خود در علم، فناوری و سازماندهی تولید استفاده کند.

    در دهه 1880، اولین انجمن های روسی از نوع انحصاری در صنعت و اولین انجمن دو بانک سهامی سنت پترزبورگ - بانک بین المللی و روسیه برای تجارت خارجی (1881) ظاهر شد. با این حال، اولین انجمن انحصاری در روسیه نه در صنعت، بلکه در تجارت بیمه پدید آمد: در سال 1875، هشت شرکت بیمه کنوانسیون تعرفه مشترک را امضا کردند، پس از آن شروع به مبارزه با شرکت هایی کردند که خارج از کنوانسیون باقی مانده بودند تا به آنها دیکته کنند. شرایط به آنها

    اولین انجمن صنعتی در سال 1882 تاسیس شد، زمانی که پنج کارخانه ریل فولادی اتحادیه تولیدکنندگان ریل را برای مدت پنج سال تشکیل دادند. این اتحادیه نشانه هایی از ساده ترین سندیکا را داشت و تقریباً تمام سفارشات ساخت ریل برای راه آهن را کنترل می کرد. به دنبال آن کارخانجات ساخت بست های ریل راه آهن (1884)، برای ساخت پل های راه آهن (1887)، برای تولید تجهیزات مختلف راه آهن (1889) متحد شدند. این فهرست انجمن ها نشان می دهد که ساخت راه آهن یکی از قدرتمندترین و پیشرفته ترین شاخه های اقتصاد ملی بوده است. علاوه بر این، در این بخش از اقتصاد، تقریباً همه کارخانه‌ها جدید بودند، تعداد کمی از آنها وجود داشت، که کارآفرینان را برای تبانی در مورد مقدار محصولات تولیدی و تقسیم بازار، در مورد قیمت‌ها و شرایط فروش آسان‌تر می‌کرد.

    هنگام ایجاد اولین انجمن ها در روسیه، سرمایه خارجی نقش مهمی ایفا کرد. بنابراین، اساس کارتل کارتل آهن، سیم و میخ (1886) سرمایه آلمان بود. در سال 1888، قرارداد کارتل در مورد قیمت ها و تقسیم بازار بین کارخانه های نورد آهن، سیم و فلز پوتیلوف منعقد شد. در صنعت نفت، سندیکا با مشارکت شرکت‌های برادران نوبل و شرکت روچیلد تشکیل شد و بعداً در سال 1897، هر دوی این شرکت‌ها طرف قرارداد بین‌المللی نفت شدند.

    ویژگی ظهور اولین شرکت در صنعت قند (1887) در این واقعیت بیان شد که اکثریت صاحبان متحد کارخانه های قند را مالکان بزرگ تشکیل می دادند. ده سال بعد، انجمن تصفيه كنندگان شكر ايجاد شد كه تقريباً تمام توليد شكر در كشور را كنترل مي كرد و از حمايت آشكار دولت برخوردار بود. این شامل 206 کارخانه از 226 کارخانه موجود بود.

    

    آنها فقط از پارچه روسی دوخته می شوند، از سال 1723 تمام کارهای اداری فقط بر روی کاغذ ساخت روسیه انجام می شود.

    قرن هجدهم با مشکلات توسعه صنعت به دلیل دلبستگی دهقانان به زمین مشخص شد: در کشوری که در اکثر استانها بخش عمده ای از جمعیت را رعیت تشکیل می دادند، به سادگی هیچ کس برای کار در کارخانه ها وجود نداشت. در ابتدا با اختصاص رعیت به کارخانه ها این مشکل حل شد. از سال 1741، یک روز کاری 14 ساعته برقرار شده است. الیزاوتا پترونا عوارض گمرکی را لغو می کند، اما انحصارها را پرورش می دهد، در نتیجه کیفیت محصولات کاهش می یابد. کاترین دوم انحصارات را لغو می کند، کالج کارخانه را با حوزه قضایی جداگانه خود منحل می کند. کارخانه های دارای رعیت مالک از تغییر و کاهش تولید، انتقال کارگران به کارخانه های دیگر و غیره منع می شوند.

    نیمه دوم قرن 18

    مقررات دولتی قیمت نمک که یکی از کالاهای حیاتی کشور بود، وضع شد. سنا قیمت نمک را 30 کوپک به ازای هر پود (به جای 50 کوپک) و 10 کوپک در هر پود در مناطق نمک زدن انبوه ماهی ها وضع کرد. کاترین بدون ایجاد انحصار دولتی در تجارت نمک، روی افزایش رقابت و در نهایت بهبود کیفیت کالا حساب کرد. با این حال، قیمت نمک به زودی دوباره افزایش یافت. در آغاز سلطنت، برخی از انحصارات لغو شد: انحصار دولتی در تجارت با چین، انحصار خصوصی بازرگان شمیاکین در واردات ابریشم، و غیره.

    همانطور که مورخ اقتصادی N. A. Rozhkov اشاره کرد، در ساختار صادرات در عصر کاترین هیچ محصول نهایی وجود نداشت، فقط مواد اولیه و محصولات نیمه تمام وجود داشت و 80-90٪ واردات محصولات صنعتی خارجی بود، واردات. که حجم آن چندین برابر تولید داخلی بود. بدین ترتیب، حجم تولیدات فابریک داخلی در سال 1773 برابر با 1765، 2.9 میلیون روبل بود و حجم واردات در این سال ها حدود 10 میلیون روبل بود. . صنعت ضعیف توسعه یافت، عملاً هیچ پیشرفت فنی در آن وجود نداشت، و کار رعیت غالب بود. بنابراین، سال به سال، پارچه‌سازی‌ها حتی نمی‌توانستند نیازهای ارتش را برآورده کنند، با وجود ممنوعیت فروش پارچه «به پهلو»، علاوه بر این، پارچه‌ها بی‌کیفیت بودند و باید در خارج از کشور خریداری می‌شد. خود کاترین اهمیت انقلاب صنعتی را که در غرب اتفاق می‌افتد را درک نمی‌کرد و استدلال می‌کرد که ماشین‌ها (یا به قول او «کلوس‌ها») به دولت آسیب می‌رسانند، زیرا تعداد کارگران را کاهش می‌دهند. تنها دو صنعت صادراتی به سرعت توسعه یافت - تولید چدن و ​​کتان، اما هر دو - بر اساس روش‌های "پدرسالارانه"، بدون استفاده از فناوری‌های جدیدی که در آن زمان به طور فعال در غرب معرفی شد - که یک بحران شدید را از پیش تعیین کرد. هر دو صنعت که اندکی پس از مرگ کاترین دوم آغاز شد.

    در زمینه تجارت خارجی، سیاست کاترین عبارت بود از انتقال تدریجی از حمایت گرایی، مشخصه الیزاوتا پترونا، به آزادسازی کامل صادرات و واردات، که به گفته تعدادی از مورخان اقتصادی، نتیجه تأثیر افکار بود. از فیزیوکرات ها قبلاً در سالهای اول سلطنت ، تعدادی از انحصارهای تجارت خارجی و ممنوعیت صادرات غلات لغو شد که از آن زمان شروع به رشد سریع کرد. در سال 1765، انجمن اقتصاد آزاد تأسیس شد که ایده های تجارت آزاد را ترویج می کرد و مجله خود را منتشر می کرد. در سال 1766، تعرفه گمرکی جدیدی معرفی شد که به طور قابل توجهی موانع تعرفه ای را در مقایسه با تعرفه حمایتی 1757 (که عوارض حمایتی را بین 60 تا 100٪ یا بیشتر تعیین کرد) کاهش داد. آنها در تعرفه گمرکی 1782 حتی بیشتر کاهش یافتند. بنابراین، در تعرفه "حفاظتی متوسط" در سال 1766، عوارض حمایتی به طور متوسط ​​30٪ و در تعرفه آزاد 1782 - 10٪ بود، فقط برای برخی کالاها به 20٪ افزایش یافت. سی درصد .

    کشاورزی، مانند صنعت، عمدتاً از طریق روش‌های گسترده (افزایش مقدار زمین قابل کشت) توسعه یافت. ترویج روش‌های فشرده کشاورزی توسط جامعه آزاد اقتصادی که تحت رهبری کاترین ایجاد شد، هیچ نتیجه بزرگی نداشت. از اولین سال های سلطنت کاترین، قحطی به طور دوره ای در روستاها شروع شد، که برخی از معاصران آن را با شکست مزمن محصول توضیح دادند، اما مورخ M.N. 3 میلیون روبل در سال. موارد تخریب دسته جمعی دهقانان بیشتر شد. قحطی ها در دهه 1780، زمانی که مناطق وسیعی از کشور را در برگرفت، دامنه خاصی پیدا کرد. قیمت نان به شدت افزایش یافته است: به عنوان مثال، در مرکز روسیه (مسکو، اسمولنسک، کالوگا) از 86 کوپ افزایش یافته است. در 1760 تا 2.19 روبل. در سال 1773 و تا 7 روبل. در سال 1788، یعنی بیش از 8 بار.

    نیمه اول قرن 19

    در یک سوم اول قرن نوزدهم، اقتصاد امپراتوری روسیه شروع به عقب افتادن از قدرت های پیشرو در توسعه خود کرد. وضعیت صنعت در آغاز سلطنت نیکلاس اول (1825-1855) بدترین وضعیت در تاریخ امپراتوری روسیه بود. صنعتی که بتواند با غرب رقابت کند، جایی که در آن زمان انقلاب صنعتی در حال پایان یافتن بود، در واقع وجود نداشت (برای جزئیات بیشتر، صنعتی شدن در امپراتوری روسیه را ببینید). صادرات روسیه فقط شامل مواد خام بود، تقریباً تمام انواع محصولات صنعتی مورد نیاز این کشور در خارج از کشور خریداری می شد.

    در آغاز قرن نوزدهم، تعداد دهقانان و رعیت های غیرنظامی در کارخانه ها و کارخانه ها تقریباً برابر بود. از سال 1824، انتقال کارگران دوره ای به طبقات دیگر مجاز شد (با درخواست مالک که توسط دولت تأیید شد) و از سال 1835، صاحبان اجازه یافتند که آنها را رها کنند. در سال 1840، کار رعیتی در کارخانه ها به دلیل کیفیت پایین محصولات دچار بحران شد و انحلال انبوه کارگران دوره ای آغاز شد.

    در پایان سلطنت نیکلاس اول، وضعیت به طرز چشمگیری تغییر کرد. برای اولین بار در تاریخ امپراتوری روسیه، یک صنعت فنی پیشرفته و رقابتی در کشور شکل گرفت، به ویژه نساجی و شکر، تولید محصولات فلزی، پوشاک، چوب، شیشه، چینی، چرم و سایر محصولات. توسعه یافتند و ماشین آلات، ابزار و حتی لوکوموتیوهای بخار خودشان شروع به تولید کردند. به گفته مورخان اقتصادی، این امر توسط سیاست حمایتی که در طول سلطنت نیکلاس اول دنبال شد تسهیل شد. همانطور که والرشتاین اشاره می‌کند، دقیقاً در نتیجه سیاست صنعتی حمایت‌گرایانه دنبال شده توسط نیکلاس اول بود که توسعه بیشتر روسیه منجر به پیشرفت شد. مسیری متفاوت با اکثر کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین، یعنی آمریکا، در مسیر توسعه صنعتی.

    کار رعیتی در صنعت به سرعت با نیروی کار آزاد جایگزین شد، که دولت تلاش های قابل توجهی برای آن انجام داد. در سال 1840، تصمیمی توسط شورای ایالتی، به تصویب نیکلاس اول، مبنی بر تعطیلی تمام کارخانه های دوره ای که از نیروی کار رعیتی استفاده می کردند، اتخاذ شد، پس از آن تنها در دوره 1840-1850، به ابتکار دولت، بیش از 100 کارخانه از این قبیل ساخته شد. بسته تا سال 1851، تعداد دهقانان تملک به 12-13 هزار کاهش یافت، در حالی که در پایان 18 - آغاز قرن 19. تعداد آنها از 300 هزار فراتر رفت.

    برای اولین بار در تاریخ روسیه، تحت نیکلاس اول، ساخت و ساز فشرده بزرگراه های آسفالت شده آغاز شد: مسیرهای مسکو-پترزبورگ، مسکو-ایرکوتسک، مسکو-ورشو ساخته شد. از 7700 مایل بزرگراه ساخته شده در روسیه تا سال 1893، 5300 مایل (حدود 70٪) در دوره 1825-1860 ساخته شده است. ساخت راه آهن نیز آغاز شد و حدود 1000 ورست ریل راه آهن ساخته شد که انگیزه ای برای توسعه مهندسی مکانیک خود ایجاد کرد.

    توسعه سریع صنعت منجر به افزایش شدید جمعیت شهری و رشد شهرها شد. سهم جمعیت شهری در دوران سلطنت نیکلاس اول بیش از دو برابر شد - از 4.5٪ در سال 1825 به 9.2٪ در سال 1858.

    ربع سوم قرن نوزدهم

    از آغاز دهه 1860، یک بحران اقتصادی در کشور آغاز شد که تعدادی از مورخان اقتصادی آن را با امتناع الکساندر دوم از حمایت گرایی صنعتی و گذار به یک سیاست لیبرال در تجارت خارجی مرتبط می دانند (در همان زمان، مورخ P. بیروخ یکی از دلایل گذار به این سیاست را در شکست روسیه در جنگ کریمه می داند. بنابراین، ظرف چند سال پس از معرفی تعرفه گمرکی آزاد در سال 1857 (تا سال 1862)، فرآوری پنبه در روسیه 3.5 برابر کاهش یافت و تولید آهن خام 25٪ کاهش یافت. با این حال، اولین نشانه های یک بحران اقتصادی در سال 1859 ظاهر شد، زمانی که یک بحران مالی آغاز شد، همراه با بدتر شدن تجارت و تراز پرداخت های کشور.

    سیاست لیبرالی در تجارت خارجی در آینده پس از معرفی تعرفه گمرکی جدید در سال 1868 ادامه یافت. بنابراین، محاسبه شد که در مقایسه با سال 1841، عوارض واردات در سال 1868 به طور متوسط ​​بیش از 10 برابر و برای برخی از انواع واردات - حتی 20-40 برابر کاهش یافت. به گفته M. Pokrovsky، "تعرفه های گمرکی 1857-1868. ترجیحی ترین مورد استفاده روسیه در قرن 19 بود ... ". در همان زمان، وضعیت در اقتصاد کشور بهبود نیافت: مورخان اقتصادی مدرن کل دوره را تا پایان سلطنت اسکندر دوم و حتی تا نیمه دوم دهه 1880 مشخص می کنند. به عنوان دوره رکود اقتصادی

    شاهد رشد آهسته صنعت در این دوره، تولید آهن خام است که افزایش آن فقط اندکی از رشد جمعیت جلوتر بود و از سایر کشورها بسیار عقب بود. بنابراین، در طی 20 سال (از 1855-59 تا 1875-1879)، ذوب آهن در روسیه تنها 67٪ افزایش یافت، در حالی که در آلمان در این مدت 319٪ رشد کرد، در حالی که جمعیت روسیه با نرخ های بالایی رشد کرد. رشد در طول دوره مشخص شده تقریباً 40 درصد بوده است. برای مقایسه: در 20 سالی که از مرگ اسکندر دوم می گذرد (از 1880-1884 تا 1900-1904)، با همان نرخ های رشد جمعیت، تولید آهن در روسیه 487 درصد افزایش یافت، یعنی 7 درصد افزایش یافت. -7، 5 برابر سریعتر از دوران اسکندر دوم.

    برخلاف اهداف اعلام شده توسط اصلاحات دهقانی 1861، با وجود پیشرفت سریع در سایر کشورها (ایالات متحده آمریکا، اروپای غربی) و وضعیت در این مهم ترین بخش روسیه، بهره وری در کشاورزی کشور تا دهه 1880 افزایش نیافت. اقتصاد نیز تنها بدتر شد. در زمان سلطنت اسکندر دوم، قحطی دوره‌ای شروع می‌شد که از زمان کاترین دوم در روسیه وجود نداشت و شخصیت یک فاجعه واقعی به خود گرفت (به عنوان مثال، قحطی گسترده در منطقه ولگا در سال 1873).

    همانطور که در اواخر قرن نوزدهم بیان شد. کار M. M. Kovalevsky، آزادسازی تجارت خارجی مشکلاتی را برای افزایش تولید داخلی ایجاد کرد و منجر به افزایش شدید واردات شد: از 1851-1856. تا 1869-1876 واردات تقریبا 4 برابر شد. اگر قبلاً تراز تجاری روسیه همیشه مثبت بود ، در زمان سلطنت اسکندر دوم بدتر شد. از سال 1871، برای چندین سال به کسری کاهش یافت که تا سال 1875 به سطح رکورد 162 میلیون روبل یا 35٪ صادرات رسید. کسری تجاری تهدیدی برای خروج طلا از کشور و کاهش ارزش روبل بود. در عین حال، این کسری را نمی توان با وضعیت نامطلوب در بازارهای خارجی توضیح داد: برای محصول اصلی صادرات روسیه - غلات - قیمت در بازارهای خارجی از 1861 تا 1880. تقریبا دو برابر شده اند. در طول 1877-1881. دولت برای مبارزه با افزایش شدید واردات، مجبور به افزایش یکسری حقوق ورودی شد که مانع از رشد بیشتر واردات و بهبود تراز تجاری خارجی کشور شد.

    تنها صنعتی که به سرعت توسعه یافت حمل و نقل ریلی بود: شبکه راه آهن کشور به سرعت رشد کرد، که باعث تحریک ساخت لوکوموتیو و واگن خود شد. اما توسعه راه آهن با سوء استفاده های فراوان و بدتر شدن وضعیت مالی کشور همراه بود. بنابراین، دولت به شرکت‌های راه‌آهن خصوصی تأسیس شده پوشش کامل هزینه‌های آنها و همچنین حفظ نرخ بازده تضمین شده از طریق یارانه را تضمین کرد. نتیجه هزینه های هنگفت بودجه برای حمایت از شرکت های خصوصی بود، در حالی که شرکت های خصوصی هزینه های خود را به طور مصنوعی افزایش دادند تا یارانه های دولتی دریافت کنند. تعهدات پرداخت نشده دولت به شرکت های راه آهن خصوصی در سال 1871 بالغ بر 174 میلیون روبل بود و چند سال بعد به 580 میلیون روبل افزایش یافت. .

    برای پوشش مخارج بودجه، دولت برای اولین بار به طور فعال به وام های خارجی متوسل شد (تقریباً هیچ کدام در زمان نیکلاس اول وجود نداشت). وام ها در شرایط بسیار نامطلوب جذب شدند: کمیسیون به بانک ها تا 10٪ از مبلغ وام گرفته شده بود ، علاوه بر این ، وام ها معمولاً به قیمت 63-67٪ از ارزش اسمی آن تعلق می گرفت. بنابراین، فقط کمی بیش از نیمی از مبلغ وام به خزانه رسید، اما بدهی برای کل مبلغ ایجاد شد و سود سالانه از کل مبلغ وام (7-8٪ در سال) محاسبه می شد. در نتیجه، حجم بدهی خارجی دولت تا سال 1862 به 2.2 میلیارد روبل و در آغاز دهه 1880 به 5.9 میلیارد روبل رسید. .

    تا سال 1858، نرخ مبادله ثابت روبل در برابر طلا، با پیروی از اصول سیاست پولی که در زمان سلطنت نیکلاس اول دنبال می‌شد، حفظ می‌شد. اما از سال 1859، پول اعتباری در گردش قرار گرفت که نرخ مبادله ثابتی نداشت. در برابر طلا همانطور که در کار M. Kovalevsky نشان داده شده است، در کل دوره 1860-1870، دولت مجبور شد برای پوشش کسری بودجه به صدور پول اعتباری متوسل شود که باعث کاهش ارزش آنها و ناپدید شدن پول فلزی از گردش شد. بنابراین، تا 1 ژانویه 1879، نرخ مبادله روبل اعتباری در برابر روبل طلا به 0.617 کاهش یافت. تلاش ها برای معرفی مجدد نرخ ثابت روبل کاغذ در برابر طلا نتیجه ای نداشت و دولت این تلاش ها را تا پایان سلطنت اسکندر دوم کنار گذاشت.

    به طور کلی، M.N. Pokrovsky با توصیف سیاست اقتصادی الکساندر دوم، نوشت که این "هدر دادن پول و تلاش است، کاملاً بی ثمر و برای اقتصاد ملی مضر است ... آنها به سادگی کشور را فراموش کردند." N. A. Rozhkov نوشت: واقعیت اقتصادی روسیه در دهه‌های 1860 و 1870، "با یک شخصیت به شدت غارتگرانه، هدر دادن نیروهای زنده و مولد به طور کلی به خاطر ابتدایی ترین منفعت مشخص می شد". دولت در این دوره "در اصل به عنوان ابزاری برای غنی سازی غارتگران، دلالان، به طور کلی - بورژوازی غارتگر" عمل کرد.

    ربع آخر قرن 19

    موفقیت های بزرگی در توسعه صنعت در سلطنت اسکندر سوم (1881-1894) به دست آمد. بنابراین، یک انقلاب فنی واقعی در متالورژی آغاز شد. تولید آهن خام، فولاد، نفت و زغال سنگ در دوره از اواسط دهه 1880 تا پایان دهه 1890 با سرعتی بی سابقه در کل تاریخ صنعت پیش از انقلاب افزایش یافت (برای جزئیات بیشتر، به صنعتی سازی به زبان روسی مراجعه کنید. امپراتوری). به گفته تعدادی از نویسندگان، این نتیجه سیاست حمایتی دولت بود که اندکی پس از آغاز سلطنت اسکندر سوم آغاز شد. :141:289 . در طول دهه 1880، افزایش های متعددی در عوارض واردات رخ داد و از سال 1891، سیستم جدیدی از تعرفه های گمرکی در کشور شروع به کار کرد که بالاترین میزان در 35-40 سال گذشته (تعرفه 1891) بود. برای اکثر انواع واردات، عوارض از 25-30٪ تعیین شد، و برای برخی از گروه های کالایی - تا 70٪ یا بیشتر: 546-553. این نه تنها به رشد صنعتی، بلکه به بهبود تراز تجاری خارجی و تقویت مالی دولت نیز کمک کرد.

    تعدادی از اقدامات با هدف از بین بردن نواقص ایجاد شده در راه آهن انجام شد. تعرفه های یکنواخت راه آهن معرفی شد که توسط S. Yu. Witte ایجاد شد و جایگزین آنارشی تعرفه ای شد که در دولت قبلی حاکم بود. آنها امتیازات خصوصی برای بهره برداری از راه آهن را که در سلطنت قبلی گسترش یافته بود، کنار گذاشتند و (همانطور که ویت در مورد آن نوشت) به این واقعیت منجر شد که با طول کلی جاده ها و کیفیت پایین، بیش از 40 میلیون روبل. سالیانه صرفاً بابت نگهداری آنها از خزانه به شرکت های خصوصی پرداخت می شد که «وضعیت کاملاً غیرممکن» بود:183. ساخت جاده های جدید نیز اکنون عمدتاً توسط دولت انجام شد تا از سوء استفاده جلوگیری شود: 256, 305. ملی کردن جزئی صنعت انجام شد، در نتیجه تعداد شرکت‌های راه‌آهن خصوصی از 44 شرکت به تنها 6 شرکت تا پایان قرن نوزدهم کاهش یافت و سهم ایالت در راه‌آهن به 23.5 درصد در سال 1889 و به 60.5 افزایش یافت. درصد در سال 1900. در نتیجه این اقدامات، راه آهن برای خزانه داری زیان آور نبود و شروع به کسب سود کرد که به 111 میلیون روبل رسید. در سال 1892: 145، ساخت خطوط جدید با سرعت بی سابقه ای در جریان بود.

    به لطف این اقدامات و سایر اقدامات (تبدیل وام های دولتی با کاهش بهره پرداخت شده روی آنها ، ایجاد انحصار دولتی در فروش مشروبات الکلی و غیره) ، بهبود قابل توجه وضعیت مالی عمومی امکان پذیر شد. سهم بودجه دولتی که صرف خدمات رسانی به بدهی عمومی می شود به میزان قابل توجهی کاهش یافته است و افزایش بیشتر بدهی نیز کند شده است. تثبیت مالیه عمومی باعث شد تا مقدمات معرفی روبل طلایی آغاز شود که توسط وزیر دارایی S. Yu. Witte پس از مرگ الکساندر سوم انجام شد.

    تثبیت مالی و رشد سریع صنعت عمدتاً به لطف مقامات صالح و مسئول منصوب شده توسط امپراتور به سمت وزیر دارایی حاصل شد: N. K. Bunge (1881-1886)، I. A. Vyshnegradsky (1887-1892)، S. یو ویته (از سال 1892)، و همچنین به لطف خود الکساندر سوم. به ویژه، همانطور که ویت نوشت، دکترین تجارت آزاد در اواخر دهه 70 و 80 غالب بود، که دیدگاه های جایگزین را اجازه نمی داد: «همه طرفدار آزادی تجارت بودند و معتقد بودند که این قانون تجارت آزاد به همان اندازه تغییرناپذیر است. قانون جهان، سیستم حمایت گرایی گمرکی مرگ دولت در نظر گرفته شد. بنابراین، حامیان حمایت‌گرایی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، مثلاً برای D.I. مندلیف که از حمایت‌گرایی دفاع می‌کرد و متهم به دریافت رشوه تقریباً توسط صنعتگران شد و سپس به آکادمی انتخاب نشد، از بخش محروم شد، در مطبوعات مورد حمله قرار گرفت. بنابراین، گذار به حمایت گرایی، که با چنین مقاومت شدیدی مواجه شد، به گفته ویت، «می توانست توسط یک امپراتور و علاوه بر این، امپراتوری به اندازه امپراتور الکساندر سوم انجام شود». او همچنین نوشت که «به لطف امپراتور الکساندر سوم، ویشنگرادسکی، و سپس، در نهایت، به من بود که توانستیم امور مالی خود را مرتب کنیم. زیرا، البته، نه من و نه ویشنگرادسکی نمی توانستیم تمام انگیزه های پرتاب پول به راست و چپ را که با خون و عرق مردم روسیه به دست آمده بود، مهار کنیم، اگر سخن قدرتمند امپراتور الکساندر سوم نبود. تمام هجوم به خزانه دولت را بازگردانید: 373، 132، 260، 369.

    تغییرات قابل توجهی در حوزه مالیات رخ داده است. مالیات رای گیری لغو شد و مالیات آپارتمان معرفی شد. افزایش گسترش و افزایش مالیات غیر مستقیم آغاز شد. با این حال، موفقیت‌های مالی این دوره مبتنی بر افزایش رفاه اقتصادی توده‌های مردم نبود. یکی از منابع اصلی درآمد دولت مالیات های غیرمستقیم بود که چند برابر شدن آن هم از نظر افزایش اقلام مشمول مالیات (مالیات جدید بر نفت سفید، کبریت) و هم از نظر افزایش نرخ مالیات (افزایش مالیات غیر مستقیم بر شرب، شکر و ... تنباکو)، ماهیت تقریباً انحصاری مالی داشت. بار اصلی این مالیات ها بر دوش "طبقات پایین" بود، در همان زمان، تلاش های وزیر دارایی بانگ برای وضع مالیات بر "بالا" مخالفت شورای دولتی را برانگیخت که لایحه او را رد کرد. در تلاش دوم، او تنها مالیات بسیار پایین (3-5٪) را بر سود شرکت های سهامی، ارث و درآمد بهره تعیین کرد:140.

    پیامدهای منفی اصلاحات دهقانی 1861 (کاهش زمین، پرداخت های بی دلیل بالا) که منجر به فقیر شدن بخش قابل توجهی از دهقانان شد، از بین نرفت. و اقدامات جدید دولت، به ویژه وام های بانک دهقانان، مؤثر نبود و نتوانست به بهبود وضعیت دهقانان فقیر کمک کند. تبعیض در مالیات بر زمین های دهقانی، که در سلطنت قبلی به وجود آمد، همچنان ادامه داشت. بنابراین، مالیات و هزینه های zemstvo برای دهقانان از یک دهم زمین 2-4 برابر بیشتر از زمینداران بود. در مجموع، دهقانان با احتساب پرداخت‌های بازخرید، باید 7-8 برابر بیشتر از عشر زمین مالک، مالیات و عوارض از عشر زمین به نفع دولت پرداخت می‌کردند: 224، 251، 274.

    کاهش سطح رفاه مردم هم در رشد بی وقفه معوقات و هم در بدبختی های هولناک جمعیت دهقانان در طول سال های شکست محصول بیان شد. قحطی 1891-1892 به ویژه قوی بود که توسط معاصران "ویرانی تمام روسیه" نامیده می شد: 434. در عین حال وضعیت اقتصادی کارگران کارخانه در دوران سلطنت وی بهبود یافت:261.

    انقلاب صنعتی

    در دهه 1890 ساخت و ساز راه آهن همچنان به رشد خود ادامه می دهد و همراه با آن صنعت (به طور متوسط ​​7.6٪ در سال) علاوه بر این، نه تنها به دلیل تقاضا برای مواد اولیه برای نیازهای ساخت و ساز، بلکه به دلیل افزایش صادرات است. در دوره 1906 تا 1914، صنعت به طور متوسط ​​سالانه 6 درصد رشد می کرد. به طور کلی، برای دوره 1887-1913. تولید صنعتی در روسیه 4.6 برابر افزایش یافته است، این کشور از نظر اندازه مطلق استخراج سنگ آهن، زغال سنگ و ذوب فولاد رتبه های 4-5 را در جهان دارد. سهم تولید صنعتی جهان در سال 2.6 درصد بوده است. از نظر مجموع تولیدات صنعتی، رتبه 5 تا 6 را در جهان دارد.

    در سال 1912، درآمد سرانه ملی در روسیه 110 روبل بود. طلا، در آلمان - 300 روبل، انگلستان - 500، ایالات متحده آمریکا - 720. در سال 1913، صنعت رشد می کند، اما کشور دهقانی باقی می ماند (در شهرها 16٪ از جمعیت، تعداد پرولتاریا تقریبا 4.2 میلیون نفر است، در حالی که در آلمان جمعیت شهر 43.7٪ است، در انگلستان - 51.5٪).

    تحریک اجتماعی احزاب چپ در میان پرولتاریا با سطح پایین زندگی و سواد بالا (تقریباً همه کارگران با این تعریف مطابقت دارند) بیشترین موفقیت را داشت. درصد اعتصابات سیاسی از 20 درصد به 50 درصد افزایش می یابد. از سال 1897 درخواست هایی مبنی بر اعلام تعطیلی رسمی 1 مه وجود داشته است. یک "جنگ صنعتی پترزبورگ" وجود دارد. 7 مه 1901 "دفاع اوبوخوف" (اعتصاب با درگیری مسلحانه با پلیس). در نوامبر 1902، قزاق ها اعتصاب را در روستوف-آن-دون پراکنده کردند؛ در 13 مارس 1903، اعتصاب در زلاتوست سرنگون شد. در ژوئیه تا اوت 1903 یک اعتصاب عمومی با 200000 کارگر برگزار شد. تا سال 1905، بیش از 1.5 میلیون کارگر در اعتصاب بودند که 75 درصد آنها سیاسی بودند. دهکده، ارتش و نیروی دریایی نیز به ناآرامی آلوده شده اند (در 14 ژوئن 1905، کشتی جنگی شاهزاده پوتمکین شورش کرد، در 11 نوامبر رزمناو اوچاکوف). 1912 - "اعدام لنا"، ناراضی از شرایط زندگی.

    اوایل قرن بیستم

    در آغاز قرن بیستم، امپراتوری روسیه، همراه با ایالات متحده، موقعیت پیشرو در کشاورزی جهان را اشغال کرد. این امر به ویژه در نمونه محصولات غلات مشهود است: در 14 سال اول قرن بیستم، سطح زیر کشت 15٪ افزایش یافت، عملکرد دانه 10٪، برداشت سرانه دانه بیش از 20٪. برداشت ناخالص غلات - 5637 میلیون پود (92.5 میلیون تن) - رتبه اول در جهان (نصف برداشت چاودار جهان، رتبه دوم در برداشت گندم)، و همچنین رتبه اول در صادرات غلات - 647.8 میلیون پود (10.61 میلیون تن) از غلات حجم کل صادرات غلات به 651 میلیون روبل رسید. روسیه رتبه اول تولید و صادرات کره (77576 تن کره صادر شد).

    در آستانه انقلاب، درآمد ملی این کشور 16.4 میلیارد روبل (7.4٪ از کل جهان) بود. بر اساس این شاخص، امپراتوری روسیه پس از آمریکا، آلمان و امپراتوری بریتانیا در رتبه چهارم قرار گرفت. از نظر نرخ رشد درآمد ملی، امپراتوری روسیه از بسیاری از کشورها و در دوره‌های خاصی مثلاً از سال‌ها پیش بود. آنها در میان بالاترین ها در آن دوره، بیش از 7 درصد در برخی سال ها بودند. آخرین تخمین‌ها از نرخ رشد درآمد ملی روسیه کمتر است، محقق آمریکایی P. Gregory میانگین رشد را برای دوره 1885-1913 3.25 درصد در سال تخمین می‌زند (با افزایش به 4.7 درصد در سال در دوره بیشترین. رشد (1889-1904). ))، که به عنوان سطحی از رشد کمی بالاتر از کشورهای توسعه یافته اروپایی، اما کمتر از ایالات متحده آمریکا تخمین زده می شود.

    در عین حال، از نظر تولید ناخالص داخلی سرانه، امپراتوری روسیه در بین رهبران جهان قرار نداشت. تولید ناخالص داخلی سرانه، محاسبه شده در سال 1990 با دلار بین المللی جیری-خامیس، در امپراتوری روسیه در سال 1913 به ازای هر نفر 1488 دلار بود، با میانگین جهانی 1524 دلار، که کمتر از سطح تمام کشورهای اروپایی به جز پرتغال بود و تقریباً با ژاپن مطابقت داشت. و سطح متوسط ​​آمریکای لاتین. تولید ناخالص داخلی سرانه 3.5 برابر کمتر از ایالات متحده آمریکا، 3.3 برابر کمتر از انگلستان، 1.7 برابر کمتر از ایتالیا بود.

    حجم تولید صنعتی در روسیه در سال 1913 بالغ بر 6938.9 میلیون روبل بود. سهم روسیه در صنعت جهانی در سال 1913 بر اساس برآوردهای مختلف از 3/5 درصد (مقام پنجم جهان) تا 73/12 درصد (مقام سوم جهان) بود. به گفته مورخ معروف اقتصادی P. Bairoch، سهم روسیه در تولید صنعتی جهان در سال 1913 8.2 درصد بود و پس از ایالات متحده آمریکا، آلمان و بریتانیا در رتبه چهارم قرار گرفت. با این حال، در سال 1910، مصرف سرانه زغال سنگ 4٪ از مصرف ایالات متحده و فولاد 6.25٪ بود.

    برای صنایع فردی امپراتوری روسیه با رشد بسیار سریع مشخص شد. از سال 1894 تا 1914، در امپراتوری روسیه، تولید زغال سنگ 306٪ افزایش یافت، نفت - 65٪ (رشد در سال 1901 متوقف شد، از آن زمان هیچ افزایشی نداشته است)، طلا - 43٪، مس - 375٪. ; چدن - 250٪؛ آهن و فولاد - 224٪. روسیه 50 درصد از صادرات جهانی تخم مرغ را تامین کرد. 80 درصد از تولید کتان جهان را در اختیار داشت.

    بودجه دولتی از 1031 میلیون روبل. در سال 1894 افزایش یافت ، در سال 1916 تقریباً چهار برابر شد - 4 میلیارد.

    درآمد سرانه سالانه 126.20 روبل در سال بود، در حالی که در فرانسه 343 روبل، در آلمان 287.50 روبل، در انگلستان 310.50 روبل بود. دستمزد در کل هزینه های تولید از 60 درصد فراتر رفت. در سال 1912، متوسط ​​دستمزد کارگران 25 روبل بود. در هر ماه: از 44 روبل. (در نیروگاه ها) و 42 روبل (مهندسی) تا 18 روبل. (آسیاب های کتان) و 15 روبل. (کارگر در یک تجارت مواد غذایی). در سال 1914، با کاهش قیمت ها، میانگین دستمزد یک کارگر قبلاً 47 روبل بود. در هر ماه - از 51 روبل. در مهندسی مکانیک تا 43 روبل. در صنعت تولید تکنسین 150 روبل دریافت کرد. در هر ماه، و مهندس 240 روبل. هر ماه. .

    مالیات در امپراتوری به طور قابل توجهی کمتر از سایر کشورها بود. مالیات مستقیم به ازای هر 1 نفر در امپراتوری روسیه 3 روبل بود. 11 کوپک و غیر مستقیم - 5 روبل. 98 کوپک (7.2٪ از درآمد سالانه). در فرانسه، آنها به ترتیب 12.25 و 10 روبل (6.5٪) بودند. در آلمان - 12.97 و 9.64 روبل (7.7%)؛ در انگلستان - 26.75 و 15.86 روبل (13.7٪). در سال 1913، مهم ترین شرکای تجاری روسیه آلمان (29.8٪ از صادرات روسیه و 47.5٪ از واردات) و بریتانیا (17.6٪ و 12.6٪) بودند. در آسیا در سال 1913، بزرگترین شرکای تجاری روسیه چین (2.1٪ از صادرات روسیه و 6.1٪ از واردات) و ایران (3.8٪ و 3.3٪) بودند.

    سیاست مالی

    پیتر اول یک ارتش منظم تأسیس می کند و هزینه های زیادی را برای ساخت ناوگان خرج می کند که او را مجبور می کند دائماً به دنبال منابع مالیات باشد. از انحصار دولتی برای ضرب سکه، نمک، تنباکو، قیر، پرز، خوک و غیره بهره برداری می شود. هزینه های جدیدی برای ساخت کشتی ها در نظر گرفته شده است: تمبر، اژدها، برای ساخت کشتی. در نتیجه رشد معوقات، دستمزد سرمایه افزایش می یابد. جمع آوری کل مالیات های مستقیم در نهایت از 1.8 میلیون روبل افزایش یافت. تا 4.6 میلیون روبل بارزترین ویژگی سیستم ایجاد شده این بود که بار اصلی بر دوش دهقانان بود و دو سوم تمام هزینه ها نظامی بود. در سال 1705، هزینه های نظامی حتی 96 درصد از بودجه را جذب می کند. برای مدیریت امور مالی عمومی، پیتر، طبق مدل سوئدی، سه هیئت را تأسیس کرد - هیئت اتاق ها مسئول درآمد بود، هیئت مدیره مسئول هزینه ها بود و هیئت تجدید نظر درگیر بازرسی بود.

    یکی از ویژگی های سیستم مالی امپراتوری روسیه قبل از اصلاحات، محرمانه بودن بودجه دولتی (فهرست دولتی درآمد و هزینه) بود. تا سال 1862، بودجه دولتی شخصاً توسط امپراتور تأیید می شد و در هیچ کجا منتشر نمی شد. مشخصه این بود که در سال 1850 نیکلاس اول دستور داد کسری بودجه 33.5 میلیون روبل را پنهان کند. از شورای دولتی، و به وزارت دارایی دستور داد تا 38 میلیون هزینه کمتر را ثبت کند. بنابراین، در سال 1850، دو بودجه دولتی به طور موازی وجود داشت - یک بودجه واقعی و یک بودجه جعلی. یکی از منابع تامین مالی اضطراری موسسات اعتباری دولتی بود که در واقع به دستور دولت هر مبلغی برای وی صادر می شد.

    در سال‌های پایانی قرن نوزدهم، سیاست حمایت‌گرایی و صادرات غلات، همراه با افزایش درآمدهای راه‌آهن دولتی و ایجاد انحصار دولتی الکل (نوشیدن) منجر به افزایش محسوس ذخایر طلا شد. . گردش فلز با نرخ ثابت 1.5 روبل در امپراتوری در حال بازسازی است. اسکناس کاغذی = 1 مالش. طلا در سال 1897، پرداخت های بدهی عمومی 19.9٪ از هزینه های دولت را تشکیل می داد.

    در همان زمان، کشور تقریباً فرآیندهای ضد فساد را قبل از سلطنت نیکلاس اول نمی دانست. حداکثر چیزی که یک مقام بی وجدان را تهدید می کرد، استعفا از سمت خود بود. در زمان نیکلاس اول، توسعه قانون مبارزه با فساد آغاز شد، اما تعداد مقامات تحت پیگرد قانونی تحت عنوان "رشوه" و "اخاذی" هرگز زیاد نبوده است.

    با شروع توسعه سرمایه داری، سوء استفاده ها شکل های جدیدی به خود گرفت: پارتی بازی قدیمی و رشوه خواری با ادغام بوروکراسی عالی با تجارت، نفوذ متقابل اداره دولتی و کارآفرینی جایگزین شد. به خصوص بسیاری از طرح های فساد با ساخت راه آهن همراه بود که می تواند سودهای شگفت انگیزی به همراه داشته باشد.

    همچنین ببینید

    یادداشت

    1. S. Korolenko، کار آزاد در مزارع مالکیت و جنبش کارگران در ارتباط با بررسی آماری و اقتصادی روسیه اروپایی در روابط کشاورزی و صنعتی. - سن پترزبورگ: چاپخانه V. Kirshbaum، 1892.
    2. کلیوچفسکی V. دوره تاریخ روسیه. سخنرانی LXXVII
    3. پاولنکو N. I. کاترین کبیر. مسکو، 2006، ص. 94
    4. بردیشف S. N. کاترین کبیر. - م.: میر کنیگی، 1386. - 240 ص.
    5. Rozhkov N. تاریخ روسیه در پوشش تاریخی مقایسه ای (مبانی پویایی اجتماعی) لنینگراد - مسکو، 1928، ج 7، ص. 41
    6. پاولنکو N. I. کاترین کبیر. مسکو، 2006، ص. 304-305
    7. Russie a la fin du 19e siecle, sous dir. د ام کوالفسکی. پاریس، 1900، صص. 687، 691
    8. Rozhkov N. A. تاریخ روسیه در پوشش تاریخی مقایسه ای (مبانی پویایی اجتماعی) لنینگراد - مسکو، 1928، ج 7، ص. 41
    9. چچولین N. D. مقالاتی در مورد تاریخ مالی روسیه در سلطنت کاترین دوم. سن پترزبورگ، 1906، ص. 222
    10. استرومیلین S. G. مقالاتی در مورد تاریخ اقتصادی روسیه. M. 1960, p. 399-400
    11. کارخانه روسی Tugan-Baranovsky M. M.-L.، 1934، ص. 60-62
    12. کارخانه روسی Tugan-Baranovsky M. M.-L.، 1934، ص. 59
    13. والرشتاین I. سیستم جهانی مدرن III. دوره دوم گسترش بزرگ اقتصاد جهانی سرمایه داری، 1730-1840. سن دیگو، 1989، ص142
    14. کارخانه روسی Tugan-Baranovsky M. M.-L.، 1934، ص. 37
    15. چچولین N. D. مقالاتی در مورد تاریخ مالی روسیه در سلطنت کاترین دوم. سن پترزبورگ، 1906، ص. 208، 211، 215
    16. پاولنکو N. I. کاترین کبیر. مسکو، 2006، ص. 295
    17. پوکروفسکی M.N. تاریخ روسیه از زمان های قدیم. با مشارکت N. Nikolsky و V. Storozhev. مسکو، 1911، ج 4، ص. 91-92، 106-113
    18. چچولین N. D. مقالاتی در مورد تاریخ مالی روسیه در سلطنت کاترین دوم. سن پترزبورگ، 1906، ص. 323، 373، 364، 87
    19. چچولین N. D. مقالاتی در مورد تاریخ مالی روسیه در سلطنت کاترین دوم. سن پترزبورگ، 1906، ص. 374.
    20. والرشتاین I. سیستم جهانی مدرن III. دوره دوم گسترش بزرگ اقتصاد جهانی سرمایه داری، 1730-1840. San Diego, 1989 p.152
    21. استرومیلین S. G. مقالاتی در مورد تاریخ اقتصادی روسیه. M. 1960, p. 443، 445
    22. استرومیلین S. G. مقالاتی در مورد تاریخ اقتصادی روسیه. M. 1960, p. 426-427
    23. استرومیلین S. G. مقالاتی در مورد تاریخ اقتصادی روسیه. M. 1960, p. 401، 426-427
    24. استرومیلین S. G. مقالاتی در مورد تاریخ اقتصادی روسیه. M. 1960, p. 428-429، 371
    25. بلوم جی. لرد و دهقان در روسیه. از قرن نهم تا قرن نوزدهم. نیویورک، 1964 ص283

    در 1 مارس 1881 امپراتور الکساندر دوم نیکولایویچ به دست نارودنایا وولیا درگذشت و پسر دومش اسکندر بر تخت نشست. در ابتدا او برای یک حرفه نظامی آماده می شد، زیرا. وارث قدرت برادر بزرگترش نیکولای بود، اما در سال 1865 درگذشت.

    در سال 1868، در طی یک شکست شدید محصول، الکساندر الکساندرویچ به عنوان رئیس کمیته جمع آوری و توزیع مزایا به گرسنگان منصوب شد. زمانی که او قبل از رسیدن به تاج و تخت بود، آتامان نیروهای قزاق و رئیس دانشگاه هلسینگفورس بود. در سال 1877 به عنوان فرمانده گروه در جنگ روسیه و ترکیه شرکت کرد.

    پرتره تاریخی الکساندر سوم بیشتر شبیه یک دهقان قدرتمند روسی بود تا حاکم امپراتوری. او دارای قدرت قهرمانانه بود، اما در توانایی های ذهنی تفاوتی نداشت. با وجود این ویژگی، الکساندر سوم علاقه زیادی به تئاتر، موسیقی، نقاشی داشت و تاریخ روسیه را مطالعه می کرد.

    در سال 1866 با شاهزاده خانم دانمارکی داگمار در ارتدکس ماریا فئودورونا ازدواج کرد. او باهوش، تحصیل کرده و از بسیاری جهات مکمل شوهرش بود. الکساندر و ماریا فئودورونا 5 فرزند داشتند.

    سیاست داخلی اسکندر سوم

    آغاز سلطنت اسکندر سوم به دوره مبارزه دو حزب افتاد: لیبرال (میل به اصلاحات آغاز شده توسط اسکندر دوم) و سلطنت طلب. الکساندر سوم ایده مشروطیت روسیه را لغو کرد و مسیری را برای تقویت استبداد تعیین کرد.

    در 14 آگوست 1881، دولت قانون ویژه ای را با عنوان "مقررات اقداماتی برای حفاظت از نظم دولتی و صلح عمومی" تصویب کرد. برای مبارزه با ناآرامی و ترور، وضعیت های اضطراری وضع شد، اقدامات تنبیهی به کار گرفته شد و در سال 1882 پلیس مخفی ظاهر شد.

    الکساندر سوم معتقد بود که همه مشکلات در کشور ناشی از آزاداندیشی موضوعات و تحصیلات بیش از حد طبقه پایین است که ناشی از اصلاحات پدرش بود. از این رو سیاست ضد اصلاحات را آغاز کرد.

    دانشگاه ها مرکز اصلی ترور محسوب می شدند. منشور جدید دانشگاه در سال 1884 به شدت استقلال آنها را محدود کرد، انجمن های دانشجویی و دادگاه های دانشجویی ممنوع شد، دسترسی نمایندگان طبقات پایین و یهودیان به تحصیل محدود شد و سانسور شدید در کشور اعمال شد.

    تغییرات در اصلاحات زمستوو تحت الکساندر سوم:

    در آوریل 1881، مانیفست استقلال استبداد منتشر شد که توسط K.M. پوبدونوستسف. حقوق زمستووها به شدت محدود شد و کار آنها تحت کنترل شدید فرمانداران قرار گرفت. بازرگانان و مقامات در دومای شهر می نشستند و فقط اشراف محلی ثروتمند در زمستووها می نشستند. دهقانان حق شرکت در انتخابات را از دست دادند.

    تغییرات در اصلاحات قضایی تحت الکساندر سوم:

    در سال 1890، مقررات جدیدی در مورد zemstvos به تصویب رسید. قضات به مقامات وابسته شدند، صلاحیت هیئت منصفه کاهش یافت، دادگاه های جهانی عملا حذف شدند.

    تغییرات در اصلاحات دهقانی تحت الکساندر سوم:

    مالیات رای گیری و تصرف زمین مشاع لغو شد و بازخرید اجباری زمین معرفی شد، اما پرداخت بازخرید کاهش یافت. در سال 1882، بانک دهقانان تأسیس شد که برای اعطای وام به دهقانان برای خرید زمین و دارایی خصوصی طراحی شده بود.

    تغییرات در اصلاحات نظامی تحت الکساندر سوم:

    توان دفاعی ولسوالی ها و قلعه های مرزی تقویت شد.

    اسکندر سوم اهمیت ذخایر ارتش را می دانست، بنابراین گردان های پیاده نظام ایجاد شد، هنگ های ذخیره تشکیل شد. یک لشکر سواره نظام ایجاد شد که می توانست هم سواره و هم پیاده بجنگد.

    برای انجام نبرد در مناطق کوهستانی، باتری های توپخانه کوهستانی ایجاد شد، هنگ های خمپاره ای، گردان های توپخانه محاصره تشکیل شد. یک تیپ ویژه راه آهن برای تحویل نیروها و ذخایر ارتش ایجاد شد.

    در سال 1892، شرکت‌های رودخانه معدن، تلگراف‌های رعیتی، گروه‌های هوانوردی و کبوترخانه‌های نظامی ظاهر شدند.

    زورخانه های نظامی به سپاه کادت تبدیل شدند، برای اولین بار گردان های آموزش افسران درجه دار ایجاد شدند که فرماندهان جوان را آموزش می دادند.

    یک تفنگ سه خط جدید به تصویب رسید، یک نوع باروت بدون دود اختراع شد. یونیفرم نظامی به لباسی راحت تر تغییر کرده است. ترتیب انتصاب به سمت های فرماندهی در ارتش تغییر کرد: فقط با ارشدیت.

    سیاست اجتماعی اسکندر سوم

    "روسیه برای روس ها" شعار مورد علاقه امپراتور است. فقط کلیسای ارتدکس واقعاً روسی در نظر گرفته می شود، همه ادیان دیگر رسما به عنوان "اعترافات غیر مذهبی" تعریف شده اند.

    سیاست یهودستیزی رسما اعلام شد و آزار و اذیت یهودیان آغاز شد.

    سیاست خارجی اسکندر سوم

    سلطنت امپراتور الکساندر سوم صلح آمیزترین دوره بود. تنها یک بار سربازان روسی با سربازان افغان در رودخانه کوشک درگیر شدند. الکساندر سوم کشور خود را از جنگ ها محافظت کرد و همچنین به خاموش کردن خصومت بین کشورهای دیگر کمک کرد که به همین دلیل نام مستعار "صلح ساز" را دریافت کرد.

    سیاست اقتصادی اسکندر سوم

    در زمان اسکندر سوم، شهرها، کارخانه ها و کارخانه ها رشد کردند، تجارت داخلی و خارجی رشد کرد، طول راه آهن افزایش یافت و ساخت راه آهن بزرگ سیبری آغاز شد. به منظور توسعه زمین های جدید، خانواده های دهقانی در سیبری و آسیای مرکزی اسکان داده شدند.

    در اواخر دهه 1980، کسری بودجه دولت برطرف شد و درآمدها از مخارج فراتر رفت.

    نتایج سلطنت اسکندر سوم

    امپراتور الکساندر سوم "روس ترین تزار" نامیده می شد. او با تمام توان از جمعیت روسیه دفاع کرد، به ویژه در حومه، که به تقویت وحدت دولتی کمک کرد.

    در نتیجه اقدامات انجام شده در روسیه، رونق صنعتی سریع رخ داد، نرخ مبادله روبل روسیه رشد و تقویت شد و رفاه مردم بهبود یافت.

    الکساندر سوم و اصلاحات متقابل او عصری آرام و آرام بدون جنگ و ناآرامی داخلی را برای روسیه فراهم آورد، اما روحیه انقلابی را در روسها ایجاد کرد که در زمان پسرش نیکلاس دوم شکل گرفت.

    خلاصه سایر ارائه ها

    "ضد اصلاحات در سیاست داخلی اسکندر سوم" - ایدئولوژی. شخصیت ها سند. ایالت پلیس قانون بازخرید اجباری دهقانان از سهم خود. قوانین موقت در مطبوعات الکساندر سوم. مقررات مربوط به موسسات زمستوو استانی و ولسوالی. تحولات. اقدامات برای کاهش کمبود زمین دهقانان. مقررات مربوط به اقدامات حفاظت از نظم عمومی. خروج دهقانان از جامعه سیاست آموزشی تغییر حکومت. سیاست داخلی اسکندر سوم.

    "سیاست داخلی اسکندر 3" - ضد اصلاحات شهری. تشکیل هیئت منصفه در دادگاه کیفری برای روسیه کاملاً نادرست بود. زمستوو ضد اصلاحات V.P. مشچرسکی. حذف کامل منشورهای قضایی 1864 ممکن نبود. ترکیب کلاسی مجامع زمستوو. در سال 1887، صلاحیت دارایی برای هیئت منصفه به طور قابل توجهی افزایش یافت. امپراتور الکساندر سوم. تلاش برای اصلاحات متقابل قضایی رهبران زمین استعفای N.P. ایگناتیف

    "ضد اصلاحات اسکندر 3" - 1845-1894 - سالهای سلطنت اسکندر سوم. روسی سازی اجباری فعالیت های اسکندر سوم را ضد اصلاحات می نامند. سیاست ملی و مذهبی استعفاها اسکندر به جای برادر متوفی خود حکومت کرد. اصلاحات قضایی ضد اصلاحات قضایی (1887-1894). قرارهای جدید سیاست داخلی اسکندر سوم. بخشنامه در مورد فرزندان آشپز. زمستوو ضد اصلاحات ماهیت سیاست چه بود؟

    "توسعه اقتصادی تحت الکساندر 3" - اصلاحات مالی. جهت گیری های اصلی سیاست های اقتصادی. رونق اقتصادی دهه 90 نتایج سیاست اقتصادی S.Yu. ویت دهقانان توسعه اقتصادی در دوران سلطنت اسکندر 3. جهت گیری های سیاست اقتصادی S.Yu. ویت توسعه کشاورزی. جهت گیری های اصلی سیاست اقتصادی ن.خ. بانج. ویژگی های توسعه صنعتی N.H. Bunge. N.A. ویشنگرادسکی.

    "ضد اصلاحات اسکندر سوم" - با این حال، "افراد آگاه" توسط زمستووها انتخاب نشدند، بلکه توسط دولت منصوب شدند. ساخته شده در 1892-1916. تعداد جلسات شورای شهر محدود بود. 1881 - "مقررات در مورد اقدامات برای حفاظت از امنیت دولتی و صلح عمومی." دادستان ارشد سینود K. P. Pobedonostsev. حمایت گرایی 1897 - اصلاحات مالی. اس. ایوانف. اعطای وام ترجیحی به کشاورزان برای خرید زمین.

    "اسکندر سوم و سیاست داخلی او" - پرسش دهقان. قانون در مورد ولسوالان زمستوو. سلطنت اسکندر سوم. سیاست داخلی، قواعد محلی. چه اتفاقاتی گفته می شود. اقتصاد تحت الکساندر سوم. سیاست ملی و مذهبی استعفاها الکساندر سوم چه کارهایی را حل کرد؟ آغاز سلطنت اسکندر سوم. پوبدونوستسف کنستانتین پتروویچ. مقررات مربوط به موسسات زمستوو استانی و ولسوالی. ضد اصلاحات شروع کنید. قانون کار.