میخائیل دلیاگین، بیوگرافی، اخبار، عکس. در آخرین خط (میخائیل دلیاژین) میکال دلیاگین

  • تاریخ: 26.05.2022
میخائیل گنادیویچ دلیاگین - متخصص برجسته داخلی در علوم اقتصادی، مشاور، سیاستمدار، تحلیلگر، آکادمی آکادمی علوم طبیعی روسیه، دکترای اقتصاد، نویسنده مقالات و مقالات علمی متعدد، رئیس سابق کمیته ملی محافظه کار سیاسی رودینا، مشاور دولتی کلاس دوم را مجبور کنید.

وی بنیانگذار و رئیس هیئت امنای سازمان تحقیقاتی "موسسه مشکلات جهانی شدن" (IPROG)، عضو شورای سرمایه گذاری ملی و باشگاه ایزبورسک، دارای مقام استاد افتخاری دانشگاه جیلین چین و استاد پژوهشی موسسه دولتی روابط بین الملل مسکو.

مشاور سابق رؤسای بالاترین نهاد اجرایی قدرت دولتی فدراسیون روسیه و منتقد آن چهار بار سمت خود را در دستگاه دولتی ترک کرد و بازگشت، در حالی که فقط یک بار، یک روز قبل از نکول، با عبارت "برکنار شد" برای تحریکات ضد دولتی». او با لبخند معروف خود که گویا همه را آزار می دهد اعلام کرد که خود را برای شغل کارمندی نامناسب می داند زیرا دزدی را دوست ندارد و بلد نیست.

دوران کودکی و خانواده میخائیل دلیاگین

دانشمند آینده در 18 مارس 1968 در مسکو در سن 30 سالگی به دنیا آمد. مادرش نینا میخایلوونا و پدرش گنادی نیکولاویچ مهندس بودند. آنها در "صندوق پستی" (شرکت های موجود در مجتمع نظامی-صنعتی) کار می کردند.


رئیس خانواده در محافل علمی به عنوان بنیانگذار سوخت جایگزین مدرن برای انرژی - آب و زغال سنگ شناخته شده بود. آنها پسر خود را کاملاً سخت تربیت کردند، حداقل او بعداً در مصاحبه ای اشاره کرد که کلمه "باید" هرگز در کودکی او مورد بحث قرار نگرفت.

تاریخ در مورد اینکه چرا او بلافاصله پس از ترک مدرسه در سال 1985 به دانشگاه نرفت، ساکت است. اما مشخص است که از سال 1986 به مدت دو سال در ارتش خدمت کرد و سپس در سال 1988 دانشجوی دانشکده اقتصاد دانشگاه دولتی مسکو شد.

در 22 سالگی، به عنوان دانشجوی سال دوم دانشگاه، در میان دستیاران بوریس یلتسین در علوم اقتصادی بود. میخائیل توسط معلمش ایگور نیت جذب کار در "کاخ سفید" شد و سپس برای او نوشت. دورهدر مورد انحصار در نظام شوروی.

حرفه میخائیل دلیاگین

پس از فارغ التحصیلی از یک دانشگاه با ممتاز در سال 1992، این مرد جوان در گروه کارشناسان، که بخشی از مدیریت رئیس دولت است و متخصص در انجام تجزیه و تحلیل عملیاتی و پیش بینی حرفه ای وضعیت در فدراسیون روسیه است، موقعیت پیشرو دریافت کرد. و خارج از کشور یک سال بعد، به ابتکار خود، او به عنوان معاون رئیس‌جمهور در CoM Invest Group, Ltd، شرکتی که در زمینه‌های مختلف تجاری سرمایه‌گذاری می‌کند، نقل مکان کرد.


بین سالهای 1994 و 1996 میخائیل گنادیویچ از اکتبر 1996 تا مارس 1997 متخصص ارشد مرکز تحلیلی تحت ریاست دولت بود - دستیار سرگئی ایگناتیف، دستیار رئیس جمهور کشور. سپس مشاور رئیس وزارت امور داخلی و معاون نخست وزیر آناتولی کولیکوف بود و از ژوئن 1997 سمت مشابهی را زیر نظر معاون اول رئیس دستگاه اجرایی عالی بوریس نمتسوف داشت. موفقیت مشاور جوان با قدردانی شخصی رهبر فدراسیون روسیه بوریس یلتسین که طبق دستور وی در تاریخ 1997/03/11 دریافت شد نشان داده شد.

سخنرانی میخائیل دلیاگین در مورد قانون پلیس

این دکترای 30 ساله پس از دفاع از پایان نامه خود در سال 1998، IPROG را تأسیس کرد که بعداً با سازمان های خارجی از نظر ایدئولوژیک نزدیک - بنیادهای آلمانی فردریش ایبرت و رزا لوکزامبورگ، مؤسسه فراملی از هلند، و شبکه سیاسی همکاری کرد. پایه های "تبدیل". او همچنین به عنوان مشاور یوری ماسلیوکوف، معاون اول رئیس دولت، در سال 1999 - معاون نیکولای آکسننکو کار کرد. او همچنین به یوگنی پریماکوف توصیه کرد (زمانی که این سیاستمدار قبلاً دولت را ترک کرده بود) ، اگرچه به گفته این اقتصاددان - تحلیلگر ، تقریباً به کمک او نیازی نداشت و همچنین در سال 2002-2003. مشاور نخست وزیر میخائیل کاسیانوف بود.

زندگی شخصی میخائیل دلیاگین

این دانشگاه در سال 1995 ازدواج کرد. آنها به همراه همسرش رایسا والنتینووا دو فرزند بزرگ کردند. او در نمایه VKontakte خود در مورد نوه های خود موارد زیر را نوشت - "در انتظار".

او خانواده را به عنوان یک کل درک می کند، بنابراین مفهومی به عنوان "مسئولیت های خانوادگی" را رد می کند. اگر از سر کار به خانه می آمد، هرچند خسته، اما قبل از همسرش، شام را خودش درست می کرد و آن را شرم آور نمی دانست. به همین ترتیب، اگر او فرصت انجام تعمیرات در آپارتمان را نداشت، همسرش این کار را انجام داد.


میخائیل به عنوان یک الگوی استاندارد و نقش، مادرش و در زمینه حرفه ای را - دانشمند و اقتصاددان بریتانیایی جان مینارد کینز و نظریه پرداز اقتصادی آمریکایی جان کنت گالبریت نامید. او در لیست تفریحات مورد علاقه خود، خواب، مسافرت، اسکی و غواصی را گنجانده است.

بر اساس گزارش بنیاد روسیه فکری، در سال 2005 کتاب او "روسیه پس از پوتین" در رتبه دوم متفکران اجتماعی-انسانی داخلی (پس از "چهارراه" الکساندر زینوویف) قرار گرفت.

میخائیل دلیاگین امروز

در پایان سال 2010، بر اساس حزب منحل شده رودینا در آن زمان، او نیروی سیاسی رودینا را ایجاد کرد: حس مشترک(RGU) و ریاست آن را بر عهده داشت، اما وزارت دادگستری از ثبت این سازمان به عنوان حزب خودداری کرد. میخائیل خازین، اقتصاددان مشهور، ظهور RGU را رویدادی مثبت در سیاست روسیه خواند. روزنامه نگار و مشاور سیاسی آناتولی واسرمن نیز علناً حمایت خود را از حزب اعلام کرد.

داستان میخائیل دلیاگین در مورد خط مستقیم با رئیس جمهور

در سال 2012 ، میخائیل گنادیویچ ریاست هیئت تحریریه نشریه بین المللی "افکار آزاد" را بر عهده داشت (تا سال 1991 - "کمونیست").

در سال 2016، این اقتصاددان در انتشارات خود ("چگونه ما را می کشند" در روزنامه "فردا"، "در انجمن گیدار، لیبرال ها آماده سازی برای غارت جدید روسیه را آغاز کردند" در وب سایت پورتال Polit.ru، "قطعه ای از روسیه به ایالات متحده فروخته خواهد شد؟" در "برهان ها و حقایق") بارها هشدار داده است که (ظاهراً به خوشحالی لیبرال ها و اربابان غربی آنها) موج جدیدی از خصوصی سازی قریب الوقوع به مالکان خصوصی اجازه می دهد تا یک بخشی سودآور از اموال دولتی و تبدیل به سرقت دیگری که می تواند کشور را به سمت هرج و مرج، خشونت و شورش سوق دهد.

سیاست لیبرال دهه 90 روسیه را به میدان می برد

تحریم ها (که عامل اصلی آن «فرض تقصیر» در رابطه با هرگونه تعامل با روسیه است) و ارزان شدن نفت (نسبی، زیرا ناشی از حدود یک سوم افزایش ارزش دلار است) با اصل مورد نظر فاصله دارد. منشأ مشکلات اجتماعی-اقتصادی روسیه، مهم نیست که غرب چقدر آن را دوست دارد و "ستون پنجم" او در کشور ما. از این گذشته، کاهش چشمگیر رشد اقتصادی و تضعیف وحشتناک روبل و ازدحام سرمایه در همان ابتدای سال 2014 بسیار قبل از تحریم ها و علاوه بر آن کاهش قیمت نفت خود را نشان داد.

دلیل اصلی مشکلات ما این است که دولت مدرن روسیه در همان ابتدای دهه 90 برای حل یک کار ساده و روشن ایجاد شد: غارت میراث شوروی و قانونی کردن غارت به عنوان ثروت شخصی در کشورهای شیک غرب.

میراث در حال حاضر تقریباً تمام شده است، و مشکل قانونی شدن وجود دارد، اما ماشین دولتی، که زمانی محکم بر اساس حرص و آز و نفرت از عدالت پیچید، که خود فرهنگ و تمدن ما بر آن استوار است، همچنان بی‌رحمانه روسیه را خرد می‌کند.

این اصلی ترین چیز است. همه چیز دیگر - فساد کامل و خودسری بدون مجازات انحصارها که کمر اقتصاد روسیه را می شکند، ناامنی اموال، جنون معمولی دادگاه ها، جنایت سازمان یافته به عنوان شکل تقریباً روزمره اداره دولتی و خودگردانی محلی - فقط خارجی هستند. جلوه‌های این الگوی بنیادی تاریخی

امتناع اساسی لیبرال ها که بلوک اجتماعی-اقتصادی دولت و بانک روسیه را کنترل می کنند از توسعه و همچنین الحاق روسیه به WTO با شرایط بردگی (که بلافاصله رشد سرمایه گذاری را با کاهش جایگزین کرد) همچنین نتیجه ماهیت ماشین دولتی ایجاد شده بر ویرانه های اتحاد جماهیر شوروی است.

این عوامل باعث کاهش رشد تولید ناخالص داخلی از 4.3 درصد در سال 2010 و 2011 به 3.4 درصد در سال 2012 و 1.3 درصد در سال 2013 شد.

این به دلیل دو موج کاهش ارزش روبل اجتناب شد: اولی پس از سال نو آغاز شد و در اواسط مارس به پایان رسید، دومی در سپتامبر-اکتبر رخ داد. آنها صنعت را تحریک کردند، درآمد صادرکنندگان را افزایش دادند و با گرانی واردات، جایگزینی واردات را ترویج کردند.

کاهش ارزش ها با اظهارات غیرمسئولانه رهبری لیبرال و بانکی بی تجربه بانک روسیه در مورد امتناع این بانک از ایجاد ثبات در بازار ارز تشدید شد، که سفته بازان از هر طیفی را به حمله به روبل دعوت کرد. علاوه بر این، اثر منفی کاهش ارزش ها با طولانی شدن زمان آنها تقویت شد و باعث وحشت شد و فقط برای دلالان سودمند بود. اگر ارز نه به نفع سفته بازان، بلکه برای حفظ رقابت پذیری تضعیف شود، این باید به سرعت انجام شود - همانطور که در طول بحران 2008-2009 در کشورهای مختلف مانند قزاقستان، لهستان و نروژ انجام شد.

اثر مثبت کاهش ارزش پول در سال 2014 حتی در مقایسه با 2008-2009 به دلیل کمبود ظرفیت های آزاد، انگیزه حرفه ای یا حداقل کاری نیروی کار (نتیجه اصلاحات لیبرال آموزشی)، ظلم مالیاتی همراه با ترور مالیاتی بسیار ضعیف است. (به دلیل بحران سازماندهی مصنوعی بودجه های منطقه ای) و هزینه بسیار بالای خدمات زیرساختی (به دلیل خودسری انحصارها).

در عین حال، اثر منفی کاهش ارزش‌ها به دلیل خودسری انحصارها که از هر رویدادی به عنوان بهانه‌ای برای افزایش قیمت‌ها استفاده می‌کنند، بدهی خارجی قابل توجه شرکت‌های بزرگ و ناکافی بودن آماری که تورم را دست کم می‌گیرد و در نتیجه باعث محرومیت از نرخ تورم می‌شود، زیاد است. وضعیت یک تصویر عینی

سیاست اجتماعی-اقتصادی لیبرال وضعیت را تشدید می کند. در چارچوب آن، اولویت واقعی بودجه مسدود کردن پول مالیات دهندگان در آن بود (موجودی استفاده نشده در طی 9 ماه 2.1 تریلیون روبل رشد کرد که از 8.5 تریلیون گذشت) با برداشتن بخش اصلی آن برای حمایت از سیستم های مالی کشورهایی که در برابر آن قرار داشتند. ما "جنگ سرد" (به قول معاون نخست وزیر دوورکوویچ، "روسیه باید برای ثبات مالی ایالات متحده هزینه کند").

در نتیجه، اقتصاد در "حلقه کودرین" خفه می شود: به دلیل کمبود پول به طور مصنوعی سازماندهی شده، مالیات دهندگان بزرگ مجبور به گرفتن وام در خارج از کشور هستند. وجوه خود، توسط آنها به صورت مالیات پرداخت می شود و توسط دولت به کشورهای توسعه یافته برداشت می شود و برای مابقی هزینه وام بسیار زیاد است.

در عین حال، گسترش بی‌وقفه روابط بازار در حوزه اجتماعی، پرداخت خدمات عمومی را افزایش می‌دهد، که در شرایطی که سه چهارم جمعیت فقیر هستند (نمی‌توانند کالاهای بادوام را از درآمد فعلی خریداری کنند)، به معنای کاهش است. در دسترس بودن حوزه اجتماعی و تخریب زندگی عادی روزمره.

سرانجام، لیبرال ها به طور سیستماتیک ابتکارات منطقی رئیس جمهور را که توسط آنها دیکته نشده است، خراب می کنند. بنابراین، آنها ابتدا به سادگی به "احکام اردیبهشت" توجه نکردند و سپس بدون اینکه پولی به آنها بدهند، مسئولیت اجرای بخش اجتماعی خود را به مناطق منتقل کردند. در نتیجه، مناطق دچار کمبود شدند و ابتدا دچار بدهی شدند، و سپس شروع به قطع حوزه اجتماعی برای افزایش حقوق کارگران باقی‌مانده کردند، در حالی که بودجه فدرال همچنان در پول خفه می‌شد.

نتیجه پیش از این افزایش تنش اجتماعی بوده است که حتی با وجود "تجمع میهنی" کریمه قابل توجه بوده و به طور قابل توجهی آن را فرسایش می دهد. قبلاً در پاییز ، کارگران آمبولانس اوفا گرسنه بودند (و در مسکو آنها در حالت پیش اعتصاب بودند) و کارگران بندر سواستوپل از طریق شهر به پذیرش مدودف رفتند تا به او از حقوق خود - 4 هزار روبل - اطلاع دهند. در هر ماه (چند برابر کمتر از قبل از اتحاد مجدد). در 2 نوامبر، پزشکان پایتخت تجمعی را علیه کاهش شدید مراقبت های بهداشتی مسکو برگزار کردند که تا آنجایی که می توان قضاوت کرد، به منظور "باز کردن فضا" برای پزشکی تجاری انجام شد.

در عین حال، همانطور که مشاهده تعدادی از مناطق نشان می دهد، درآمد واقعی اکثریت روس ها از تابستان گذشته کاهش یافته است (برخلاف آمار رسمی و اظهارات کودرین) و رکود اقتصادی فزاینده و تورم بالا از سال 2015، در عین حفظ یک سیاست اجتماعی-اقتصادی لیبرال، اجتناب ناپذیر است.

در بهار 2015، سازماندهی شده توسط لیبرال های در قدرت (از جمله برای اهداف سیاسی - برای سرنگونی رئیس جمهور فدراسیون روسیه، که مشمول تجارت جهانی نیست)، تنش اجتماعی-سیاسی منجر به اعتراضات گسترده جداگانه خواهد شد. که در پاییز گسترده خواهد شد و شرایط را برای سازماندهی میدان و تلاش برای سرنگونی حکومت فراهم می کند.

لیبرال ها خواستار ادامه ضیافت هستند

در این شرایط، که مستلزم احیای حداقل مقررات دولتی لازم برای اقتصاد است (البته با حذف آن از مناطقی که نیازی به آن نیست و فقط در خدمت فساد است)، لیبرال ها به هجوم به دهه 90 ادامه می دهند و در واقع ایجاد اجتماعی می کنند. - پیش نیازهای اقتصادی برای سازماندهی کودتا (و برگزاری «تالارهای سرمایه‌گذاری» بی‌پایان و بی‌معنی تقریباً هر هفته برای یادآوری، ساختن چاشنی‌های اطلاع‌رسانی و تبلیغاتی، اثبات ارزش‌شان و نشان دادن شدت کارشان).

بنابراین، در بحبوحه کاهش ارزش وحشتناک در پایان اکتبر، کودرین مصرانه خواستار توقف نهایی تمام حمایت های بانک روسیه از روبل و فوری و زودهنگام "اجازه شناور آزاد به دومی" شد، بنابراین حتی به شدت وحشتناک بود. سفته بازان مالی حرفه ای (که هنوز حداقل به نوعی ثبات نیاز دارند).

صحبت های شیوا در مورد "تله رکود" (که در درجه اول توسط خود لیبرال ها ایجاد شد) و نیاز به "اصلاحات ساختاری بازار" (که به معنای نابودی کشور به سبک دهه 90 است) تا جایی که می توان قضاوت کرد. سرپوش گذاشتن بر تقاضای قاطعانه برای کنار گذاشتن خرده های باقیمانده اقتصاد مقررات دولتی و در نهایت حذف هر گونه تعهد اساسی از دولت در قبال جامعه.

یاسین، نویسنده فرمول بدبینی جاودانه در مورد خصوصی سازی "آنها چیزی از شما نگرفتند - شما چیزی نداشتید"، با مالیخولیایی به نیاز به "کاهش کارمندان دولت" به دلیل این واقعیت اشاره می کند که دولت " از دست دادن منابع» برای حمایت از آنها.

در همان زمان، یاسین سیستم مالیاتی هیولایی را که حداکثر بار مالیاتی را بر دستمزد روس‌های فقیر ایجاد می‌کند و کشور را به بهشت ​​مالیاتی میلیاردرها تبدیل می‌کند، «یکی از بهترین‌ها در جهان» می‌نامد. سیستم های مالیاتیبا نرخ های متوسط، که حتی نیازی به "لمس" نیست.

مالیات بر ارزش افزوده، که جمع آوری آن با افراط جنایی وحشتناک همراه است (مانند تمرکز تمام ارزش افزوده بر بنگاه های یک روزه، که ظاهراً با مشارکت مقامات ایجاد شده است)، گورو لیبرال "موفق ترین یافته اصلاح طلبان" را - همراه با با مقیاس مالیات بر درآمد ثابت

پیشنهادهایی برای بازگرداندن روسیه به آغوش تمدن جهانی در حوزه مالیاتی (زیرا در همه کشورهای توسعه یافته از مقیاس مالیات بر درآمد مترقی استفاده می شود) یاسین آن را "بی سواد" می داند: به هر حال، روس های ثروتمند، بر خلاف ساکنان سایر نقاط جهان، بلافاصله شروع به پنهان کردن درآمدهای خود می کنند و دولت تحت کنترل آنها هیچ کاری در مورد آن انجام نخواهد داد. در عین حال، او با توجه به تضاد آشکار موقعیت خود، در گرما حمایت از منافع ثروتمندترین بخش جامعه، به طرز چشمگیری به مالیات تصاعدی بر دارایی اعتراض نمی کند.

یاسین شفاف، جهت‌های اصلی حمله لیبرال به روسیه را فرموله می‌کند. به اندازه کافی عجیب، توسعه از نظر او، اول از همه، مستلزم احیای مدیریت پذیری اقتصاد و نوسازی زیرساخت های فدرال نیست، بلکه، برعکس، تمرکززدایی همه جانبه است.

بله، با تمرکز منابع در مرکز، بوروکراسی کنونی بیش از حد پیش رفته است، اما این که به پیروی از استاد لیبرالیسم مدرن روسیه، ادعا کنیم که مناطق باید تولید را توسعه دهند و از تجارت حمایت کنند قبل از هر چیز به معنای تخریب عمدی و هدفمند یکپارچگی است. کشور

یاسین با تشخیص درست اینکه آینده روسیه (و همچنین کل جهان) توسط علم، آموزش و نوآوری تعیین می شود، اساساً این واقعیت را نادیده می گیرد که علم پیشرفته در کشور ما، به لطف تلاش لیبرال ها، عمدتاً در ارتش حفظ شده است. - مجتمع صنعتی، و خواستار انتخاب قاطع بین تامین مالی دومی و تامین مالی علم است. از این رو، تحت عنوان یک تصور صحیح در مورد توسعه علم، آموزش و نوآوری، در واقع، نابودی آخرین مراکز هنوز باقی مانده از مدارس علمی پیشرفته در حال کشیده شدن است.

این منطق یسوعی یک تهدید واقعی برای کل آینده کشور ما است - نه کمتر از اقدامات بانک روسیه وحشتناک.

در پایان اکتبر، او دوباره، مانند ماه مارس، نرخ بهره را به شدت افزایش داد و بلافاصله آن را 1.5 درصد افزایش داد (تا 9.5٪ در سال - به طوری که کمتر از تورم رسمی مورد انتظار نبود). همانطور که تجربه نشان می دهد، این به هیچ وجه رشد قیمت را مهار نمی کند (که توسط رفتار انحصارها تعیین می شود، نه بانک روسیه)، اما دوباره به رشد هزینه اعتبار کمک می کند و اثر ترمز بر اقتصادی دارد. در حال حاضر به رکود نزدیک شده است. حتی بر اساس پیش بینی های خوش بینانه رسمی بانک روسیه، رشد اقتصادی هم در سه ماهه چهارم سال جاری و هم در سه ماهه اول سال آینده تا حدی به لطف تلاش های این بانک نزدیک به صفر خواهد بود.

رهبران بانک روسیه به طور مداوم مسئولیت حوزه صلاحیت طبیعی خود - ثبات بازار ارز - را با مسئولیت تورم جایگزین می کنند، که کاری به آن ندارند (به سادگی، به عنوان تجربه هیولایی). در دهه 90 ثابت شد، رشد قیمت اول از همه توسط خودسری انحصارها تعیین می شود و نه با پویایی عرضه پول).

با این حال، بی سوادی به رفتار قاطع کمک می کند. بانک روسیه سیستم مداخلات ارزی خودکار و تغییرات باند ارزی بسته به تعادل عرضه و تقاضا را معرفی کرد که اقدامات خود را برای سفته بازان کاملاً قابل پیش بینی کرد و حضور خود را در بازار ارز کاملاً بی معنی کرد و آن را تبدیل به تامین مالی ساده حملات سفته بازانه به روبل.

همین بس که از ابتدای سال کاهش ذخایر بین المللی کشور (بیش از 70 میلیارد دلار) کاملاً ناشی از مداخلات ارزی بانک روسیه بود که صرفاً به جیب بازیگران تضعیف شد. روبل، علاوه بر این، طبق الگوریتم هایی که از قبل برای آنها شناخته شده است.

پس از بی‌معنا بودن مداخله بانک روسیه در بازی بازار و نیروهای سفته‌باز در بازار ارز با معرفی یک الگوریتم بسیار رسمی، رهبران آن، از منظر رسمی، اکنون کاملاً منطقی بر توقف کامل این بانک اصرار دارند. سیاست دولت برای ایجاد ثبات در حوزه ارز خارجی.

معنای این موضوع برای کشوری که تنها در ماه اکتبر، باند ارزی آن بیش از هر روز دیگر افزایش یافت و افزایش قیمت‌ها تهدیدی واقعی برای ثبات سیاسی به شمار می‌رود، واضح است: لیبرال‌ها، به احتمال زیاد، قصد دارند سرنگونی را تضمین کنند. پوتین با سازماندهی هرج و مرج ارزی.

کلید: تغییر شکل دولت

غیرممکن است که در چارچوب الگوی حاکمیت، مسیر طی شده (شاید ناخودآگاه) توسط طایفه لیبرال برای وادار کردن یک بحران اجتماعی-اقتصادی برای تغییر قدرت و انقیاد کامل روسیه به تجارت جهانی (که به معنای نابودی سریع آن است) انجام شود. بوروکراسی در اوایل دهه 90 به عنوان ابزاری برای غارت کشور ایجاد شد. به هر حال، این دوره از ماهیت این مدل پیروی می کند و طبیعی است، هرچند دیر (به دلیل مقیاس میراث شوروی و صبر شگفت انگیز مردم روسیه) تکمیل آن.

برای تغییر مسیر و اجتناب از فاجعه، باید ماهیت دولت را تغییر داد: آن را در خدمت مردم قرار داد، نه منافع شخصی و جاه طلبی های الیگارشی های مختلف.

این امر نه تنها در نتیجه یک انقلاب، بلکه به عنوان مثال به دلیل آگاهی نخبگان حاکم از عذاب خود (از جمله فیزیکی) در صورت ادامه سیاست امروز امکان پذیر است و روسیه را به شکست در یک بحران سیستمی محکوم می کند. نمونه‌های میلوسویچ، حسین، قذافی و اسد که هنوز زنده است، در این زمینه بیشتر و بیشتر متقاعد کننده به نظر می‌رسد.

اقدامات عادی سازی فوری

اول از همه، لازم به یادآوری است که دولت (به ویژه بودجه) برای شهروندان وجود دارد و نه شهروندان برای دولت. تحقق حق زندگی - تضمین حداقل معیشت واقعی برای همه شهروندان روسیه ضروری است. این امر مستلزم افزایش هزینه های سالانه بودجه های همه سطوح حدود 600 میلیارد روبل است. در سال، که می توان با محدود کردن فساد و مصادره وجوه فساد، و در موارد شدید - با هزینه ذخایر بودجه انباشته (بیش از 8.5 تریلیون روبل) به دست آورد.

تضمین حداقل معیشت واقعی (و اجتماعی) برای خانواده‌های دارای فرزند، به تفکیک مناطق (بسته به سطوح مختلف قیمت، شرایط اقلیمی و حمل‌ونقل، در حالی که استانداردهای اجتماعی و شرایط زندگی یکسانی را تضمین می‌کند) مبنایی عینی برای کل سیاست ایجاد می‌کند. روابط بین بودجه ای این امکان متوقف کردن هرج و مرج و فساد را در این زمینه فراهم می کند، زیرا در طول دهه 2000، مناطق بر اساس اصل دستیابی به "متوسط ​​درجه حرارت در بیمارستان"، یعنی نزدیک شدن به سطح متوسط ​​روسیه، جدا از هر معیار عینی، کمک دریافت می کنند. .

مسئله اساسی بقای نه تنها دولت چین، بلکه روسیه نیز سرکوب فساد است. دزد باید در زندان باشد نه در دولت (اگرچه نمایندگان قبیله لیبرال این را به عنوان فراخوانی برای ترور استالینی تعبیر می کنند) و آنچه را که دزدیده است باید به مردم بازگردانده شود. برای رهایی دولت روسیه از اسارت فساد کامل، قبل از هر چیز لازم است اصل "فرض گناه" در صورت مغایرت بین درآمد و هزینه های رسمی در خانواده های مقامات و لغو قانون محدودیت برای جرایم فساد اداری

اثبات این نکته حائز اهمیت است که مدارک مستند مجرمیت یک مقام فاسد (صوت و تصویر) به دادگاه دلیلی می دهد که برای جلوگیری از فشار بر تحقیقات، بازداشت شود (امروزه فساد جرم جدی محسوب نمی شود، بنابراین متهم بازداشت نمی شوند و می توانند بر روند تحقیقات تأثیر بگذارند، از جمله تصحیح عطف به ماسبق شرح وظایف که به آنها حق تصمیم گیری فاسد می دهد، که منجر به طبقه بندی مجدد فساد به عنوان کلاهبرداری و صدور حکم تعلیقی یا حتی به بازگشت رشوه گیرنده به محل کارشان.

لازم است (به تبعیت از ایتالیا) مشخص شود که رشوه دهنده، در صورت همکاری با تحقیقات، از مسئولیت خلاص می شود (این امر تمام مسئولیت را بر عهده سازمان دهنده فساد - مقام رسمی - می گذارد و قربانیان را از فساد محروم می کند. مشوق هایی برای محافظت از او).

باید (به تبعیت از ایالات متحده) مصادره کامل حتی دارایی هایی که با حسن نیت به دست آورده اند (به جز آنچه برای یک زندگی متواضعانه لازم است) خانواده های اعضای جرایم سازمان یافته (از جمله مقامات فاسد: فساد مالی) معرفی شود. قدرت همیشه با مافیا همراه است) که با تحقیقات همکاری نمی کنند.

با الگوبرداری از کشورهای مختلف مانند بلاروس، مولداوی و گرجستان، لازم است همه سارقانی که به جرم محکوم نشده اند، از کشور اخراج شوند.

معقول است که ثابت شود یک فرد محکوم به جرم فساد مادام العمر از حق تصدی مناصب دولتی و رهبری، انجام هرگونه فعالیت قانونی، انتخاب شدن در مناصب منتخب در همه سطوح و تدریس علوم اجتماعی محروم است.

در نهایت، تمام مدیریت دولتی باید به یک سیستم تصمیم‌گیری الکترونیکی (که در تعدادی از شرکت‌های بین‌المللی و حتی روسی اجرا می‌شود) منتقل شود، که تصمیم‌گیری فوری و حل اختلاف را تضمین می‌کند، اما مهم‌تر از همه، امکان کنترل سرتاسری را فراهم می‌کند. برای حسابرسی شونده نامرئی است.

برای محدود کردن خودسری انحصارها، سرویس فدرال ضد انحصار (FAS)، از نظر اهمیت و قدرت، باید به آنالوگ KGB در حوزه اقتصادی تبدیل شود و به آن حق اطمینان از شفافیت ساختار قیمت داده شود. انحصارات طبیعیو تمام شرکت هایی که مشکوک به سوء استفاده از موقعیت انحصاری خود هستند.

در صورت نوسان شدید قیمت ها باید این حق را داشته باشد که ابتدا قیمت را به سطح قبلی خود برگرداند و سپس صحت تغییر آن را بررسی کند و خودداری از فروش محصولات با این قیمت را جرم تلقی کند. نمونه ای از FRG).

تولیدکنندگان روسی باید در صورت لزوم دسترسی آزاد به بازارهای شهرها را از طریق سازمان های مجری قانون و انجام عملیات ویژه برای باز کردن راه برای رقابت آزاد از مخالفان مافیایی فراهم کنند.

به تبعیت از ایتالیا، ایجاد هایپرمارکت های زنجیره ای باید در هر جایی که فروشگاه های معمولی می توانند فعالیت کنند، ممنوع شود. در عین حال، مقامات منطقه ای باید حق ایجاد حداقل سهم از محصولات منطقه ای را در مجموعه فروشگاه های زنجیره ای داشته باشند.

باید برای کسب و کارها و شهروندان به دلایل فنی، دسترسی برابر به خدمات زیرساخت ها به صورت رایگان ارائه شود.

تعرفه محصولات و خدمات انحصارات طبیعی، مسکن و خدمات عمومی و حمل و نقل شهری باید به مدت سه سال مسدود شود. تجزیه و تحلیل دقیق هزینه های آنها، با کاهش سرقت، استفاده از فناوری های پیشرفته و بهبود کیفیت مدیریت در طول سال، کاهش حداقل 20 درصدی تعرفه مسکن و خدمات عمومی و تعرفه قیمت برق و گاز در بازار داخلی توسط حداقل 10 درصد

لازم است از بودجه محلی (در صورت کمبود بودجه - از بودجه منطقه ای، اگر کمبود بودجه در آن وجود دارد - از بودجه فدرال) هزینه های شهروندان برای مسکن و خدمات عمومی محاسبه شده توسط بودجه محلی جبران شود. استانداردهای اجتماعی (شامل مالیات و اجاره مسکن، از جمله مسکن اجتماعی) بیش از 10 درصد درآمد خانواده.

توسعه روسیه بدون حمایت گرایی معقول (حداقل در سطح اتحادیه اروپا) غیرممکن است: به هر حال، هر کاری که ما با دست خود انجام می دهیم، چین ارزان تر و اغلب حتی بهتر از ما انجام می دهد. اگر می‌خواهیم شغل داشته باشیم باید از کشورهای توسعه‌یافته الگو بگیریم که اکثر آنها بدون اعتراف، حمایت‌گرایی را در شرایط بحران جهانی افزایش می‌دهند.

ضعف مشوق‌های بازار ما را مجبور می‌کند که حمایت‌گرایی را با وادار کردن شرکت‌ها به پیشرفت فن‌آوری، ابتدا متمدن (از طریق معرفی استانداردهای جدید)، و در صورت سوء تفاهم - و روش‌های اداری ترکیب کنیم.

در صورت لزوم افزایش تعداد کارکنان یا ایجاد کالاهایی که توسط کمتر از سه تولیدکننده مستقل در دنیا تولید می شود (این شرط امنیت اقتصادی است) و اگر مشاغل خصوصی نمی خواهند با این مشکلات مقابله کنند. ، ایجاد شرکت های دولتی برای حل وظایف مربوطه (در صورت ماهیت غیر استراتژیک آنها برای خصوصی سازی بعدی) ضروری است.

رهایی کسب و کار کوچک از ظلم اداری ضروری است. شرکت هایی با کمتر از 20 کارمند (در کشاورزی- کمتر از 50 نفر شاغل) که در معاملات مالی، مشاوره، تجارت خارجی، فروش مجدد و سایر فعالیت‌های احتمالی سوداگرانه (یا دریافت درآمد سالانه کمتر از حد آستانه معین) مشغول نیستند، باید از انواع مالیات و پرداخت‌های اجباری معاف شوند. 5 سال. این امر امکان ترور مالیاتی را کاملاً از بین می برد و امکانات خوداشتغالی را از نظر کیفی گسترش می دهد.

تصرف رایگان زمین های کشاورزی خالی ضروری است. به هر شهروند روسیه باید حق تصرف زمین های کشاورزی متروکه (حداکثر 1 هکتار برای هر خانواده) داده شود. پس از پردازش باید در اجاره بلندمدت رایگان به ثبت برسد و با پردازش مستمر به مدت 10 سال متوالی به مالکیت منتقل شود.

حسابداری و حسابداری مالیاتی باید با هم ترکیب شوند، همانطور که در سراسر جهان انجام می شود. همه آئین نامهمربوط به مالیات باید ساده شده و برای شهروندان عادی قابل درک باشد، به طوری که کارآفرینان کوچک و متوسط ​​بتوانند بدون کمک حسابداران و سرمایه داران آموزش دیده، سوابق حسابداری را نگهداری کنند.

تحولات توصیف شده تا حدی پایه و اساس نوسازی همه جانبه زیرساخت های فناوری خواهد شد و تا حدودی باید در فرآیند و پروژه های آن کار شود.

نوسازی باید با هزینه ذخایر انباشته دولت انجام شود (بیش از 180 میلیارد دلار را می توان با خیال راحت برای ثبات ارز استفاده کرد) و از نظر پروژه هایی با سودآوری تضمین شده (مثلاً مسکن و خدمات عمومی در بزرگ و متوسط). شهرهای بزرگ) - با هزینه انباشت وجوه سیستم بازنشستگی.

ابزار اصلی تامین مالی نوسازی باید انتقال از انتشار روبل بسته به میزان ارز کسب شده یا وام گرفته شده توسط کشور (که مانع توسعه می شود و آن را به طور غیرقابل توجیهی به شرایط خارجی وابسته می کند) به انتشار روبل در گردش مطابق با نیازهای کشور باشد. اقتصاد، همانطور که در کشورهای توسعه یافته اتفاق می افتد. این امر مستلزم بازسازی مکانیسم های تامین مالی پروژه، جداسازی سرمایه سرمایه گذاری از مقررات سفته بازی و ارز است، اما توسعه پایدار کشور را حتی در منابع کمیاب تضمین می کند. (نباید فراموش کرد که در دوران سلطنت استالین، 47000 کارخانه در اتحاد جماهیر شوروی ساخته شد - حدود 2000 کارخانه در سال، که دو مرتبه بزرگتر از نرخ فعلی بیشتر است).

نوسازی همه جانبه زیرساخت‌ها هزینه‌های اقتصاد و هزینه‌های شهروندان را به شدت کاهش می‌دهد و با ایجاد تقاضای عظیم داخلی، فضای کسب‌وکار را از نظر کیفی بهبود می‌بخشد و انگیزه کاری جمعیت را افزایش می‌دهد.

میخائیل دلیاگین سیاستمدار، روزنامه‌نگار، مجری تلویزیون و رادیو است. متخصص و مشاور برجسته روس در اقتصاد، رئیس هیئت امنای موسسه مشکلات جهانی شدن، عضو اصلی آکادمی علوم طبیعی روسیه و عضو حزب روسیه عادل. در 30 سالگی دکترای علوم اقتصادی گرفت.

دوران کودکی و جوانی

دانشمند و سیاستمدار آینده در بهار سال 1968 در مسکو در یک خانواده مهندسی به دنیا آمد. والدین دلیاگین - نینا میخائیلوونا و گنادی نیکولایویچ - برای شرکت های دفاعی اتحاد جماهیر شوروی، به اصطلاح "صندوق پستی" کار می کردند. Delyagin Sr در محافل علمی به عنوان بنیانگذار سوخت جایگزین برای صنعت انرژی - زغال سنگ - آب شناخته می شود.


میخائیل با سختگیری بزرگ شد: دستور والدین مورد مناقشه قرار نگرفت ، اما بدون تردید اجرا شد. مرد جوان با مدال طلا از مدرسه فارغ التحصیل شد و وارد دانشگاه دولتی مسکو شد. با انتخاب دانشکده اقتصاد.

در سن 18 سالگی، پس از گذراندن دوره اول، میخائیل دلیاگین با 2 سال خدمت در ارتش، بدهی خود را به وطن خود پس داد. در پاییز سال 1987، یک سرباز عادی برای بازدید به خانه آمد و جمع آوری امضا در دانشکده در حمایت از آبروریزان ترتیب داد. تحقیقات شروع شد ، اما آنها نمونه ای از دست خط دلیاگین را نگرفتند - او به خدمت بازگشت. فعالان و همکلاسی ها میخائیل را که درخواست تجدید نظر را نوشت، تحویل ندادند. در دانشکده تاریخ «توطئه گران» پیدا شدند و از دانشگاه اخراج شدند.


پس از خروج از خدمت، دانش آموز به تحصیل بازگشت. میخائیل دلیاگین در سومین سال تحصیلی خود یک مقاله ترم درخشان نوشت که در یک مسابقه برنده جایزه شد. معلوم شد که ایگور نیت رئیس کار است.

در تابستان 1990، رهبر سابق که اولین مشاور اقتصادی در زمان یلتسین شد، از یک دانشجوی با استعداد یاد کرد و رئیس شورای عالی را به گروه کارشناسی دستگاه دولتی معرفی کرد. در آن زمان میخائیل دلیاگین 22 ساله بود.

حرفه

در سال 1992 به دلیاگین دیپلم اقتصاد با افتخارات اعطا شد. در همان سال، میخائیل که بدون ترک تحصیل در "کاخ سفید" کار می کرد، به عنوان متخصص ارشد گروه کارشناسی زیر نظر رئیس دولت انتخاب شد. تحلیل عملیاتی و پیش بینی وضعیت اقتصادی داخل و خارج از وظایف این متخصص جوان بود.


یک سال بعد، صفحه جدیدی در بیوگرافی کاری میخائیل ظاهر شد: او معاون رئیس شرکت Kominvest شد که در زمینه های مختلف تجارت روسیه سرمایه گذاری می کند. در بهار سال 1994، دلیاگین به عنوان تحلیلگر ارشد در مرکز تحلیلی تحت ریاست جمهوری منصوب شد. این اقتصاددان به مدت 2 سال در این سمت کار کرد و از پایان نامه خود در دانشگاه زادگاهش با موضوع توسعه سیستم بانکی روسیه در محل کار دفاع کرد.

در سال 1996، دستیار رئیس دولت برای مسائل اقتصادیاز میخائیل دلیاژین دعوت کرد تا در تیم خود مرجع شود.


در سال 1997، این متخصص به عنوان مشاور معاون نخست وزیر آناتولی کولیکوف و معاون اول نخست وزیر کار کرد. در سال 1998، این مقام 30 ساله با دفاع از پایان نامه خود با موضوع امنیت اقتصادی کشور، دکترای علوم اقتصادی شد.

میخائیل دلیاگین تا سال 2003 به عنوان مشاور کار کرد. او با یوری ماسلیوکوف، نیکولای آکسننکو و. او از تابستان 1998 تا آوریل 2002 ریاست موسسه مشکلات جهانی شدن را بر عهده داشت و 4 سال بعد به آنجا بازگشت. در بهار سال 2017، دلیاگین مدیر علمی موسسه شد.


میخائیل گنادیویچ به دلیل سخنرانی ها و مقالات خود در مطبوعات شناخته شده است. این به آسانی توسط نسخه های روسی Zavtra، Arguments and Facts، Novaya Gazeta، Vedomosti، و همچنین روزنامه ها و مجلات در آلمان، فرانسه، هند و چین منتشر می شود. پرو دلیاگین دارای بیش از 1000 مقاله در صفحات مطبوعات جهانی است. او نویسنده و نویسنده سه دوجین کتاب در موضوعات حاد اجتماعی و سیاسی است.

در حوزه حرفه ای، اقتصاددانان جان مینارد کینز و جان کنت گالبریث از مقامات میخائیل دلیاگین هستند. در سال 2005، کتاب او "روسیه پس از پوتین" رتبه دوم را در رتبه بندی روزنامه نگاران روسی که در موضوعات اجتماعی و بشردوستانه می نویسند، به دست آورد. او با کتاب «چهارراه» پیشتاز بود. مقالات دلیاگین در وب سایت رسمی این سیاستمدار و روزنامه نگار ظاهر می شود.

زندگی شخصی

میخائیل دلیاگین مادرش را یک الگو نامید. او در اواسط دهه 1990 ازدواج کرد و خانواده ای قوی ایجاد کرد. همسر رایسا والنتینوونا دو فرزند به شوهرش داد.


خانواده برای میخائیل گنادیویچ چیزی مقدس و تزلزل ناپذیر است ، اما او "وظایف خانوادگی" را رد می کند. اگر قبل از همسرش به خانه برگردد، شام می پزد. اگر دلیاگین برنامه کاری بیش از حد شلوغ داشته باشد، ممکن است همسر به خوبی درگیر تعمیر خانه باشد.

او در اوقات فراغت خود دوست دارد سفر کند، اسکی کند، با وسایل غواصی در اعماق دریا شیرجه بزند یا فقط بخوابد.

میخائیل دلیاگین اکنون

در سال 2017 ، رادیو "مسکو صحبت می کند" همکاری با Delyagin را متوقف کرد. میخائیل گنادیویچ تغییر در سیاست تحریریه و امتناع از پوشش مشکلات اقتصادی را دلیل آن نام برد. اکنون این سیاستمدار و دانشمند به عنوان مهمان به برنامه های رادیویی می آید. او تلاش خود را بر برنامه نویسنده در رادیو Komsomolskaya Pravda متمرکز کرد، جایی که او رویدادهای جاری جامعه و کشور را پوشش می دهد.


در سال 2018، قبل از انتخابات ریاست جمهوری، میخائیل دلیاگین از میان متقاضیان اصلی کرسی شماره 1 "راه رفت". او به شکاف تکتونیکی در صفوف مخالفان اشاره کرد. آنها را به تحریم ترغیب کرد و برای آن کارزاری کرد.

دلیاگین آن را "کاملاً طبیعی" خواند که کاندیدای کمونیست توسط مشاغل بزرگ حمایت می شد. وضعیت مشابهی در آغاز قرن بیستم اتفاق افتاد، زمانی که کمونیست ها با سرمایه داران همکاری کردند و از تضادهای خود با مقامات استفاده کردند. برای خودورکوفسکی، گرودینین کمونیست خود را کاندیدای مناسبی معرفی کرد که به راحتی قابل کنترل است.

کتابشناسی - فهرست کتب

  • 1994 - "روسیه "بزرگ" به کجا می رود؟
  • 1997 - "روسیه در افسردگی: اقتصاد: تجزیه و تحلیل مشکلات و چشم اندازها"
  • 1997 - اقتصاد بدون پرداخت: چگونه و چرا فردا زندگی خواهیم کرد
  • 2000 - "ایدئولوژی احیاء: چگونه از فقر و جنون بیرون بیاییم: طرحی از سیاست برای یک دولت مسئول روسیه"
  • 2003 - «بحران جهانی. نظریه عمومی جهانی شدن: دوره ای از سخنرانی ها»
  • 2005 - "روسیه پس از پوتین: آیا انقلاب "نارنجی-سبز" در روسیه اجتناب ناپذیر است؟
  • 2007 - "قصاص در آستانه است. انقلاب در روسیه: چه زمانی، چگونه، چرا
  • 2007 - "روسیه برای روس ها"
  • 2007 - "مبانی سیاست خارجی روسیه: ماتریس منافع"
  • 2008 - "انتقام روسیه"
  • 2008 - "محرکه بشریت: جهانی شدن و بحران جهانی"
  • 2009 - "چگونه خودتان بر بحران غلبه کنید. علم پس انداز، علم ریسک کردن: نکات ساده!
  • 2010 - "احمق ها، جاده ها و سایر مشکلات روسیه: گفتگو در مورد چیز اصلی"
  • 2011 - "مسیر روسیه: یک oprichnina جدید، یا چرا لازم نیست "از راشکا خارج شوید""
  • 2012 – «دولت 100 دلاری. اگر قیمت نفت کاهش یابد چه؟
  • 2014 - "زمان برای برنده شدن: مکالمات در مورد چیز اصلی"
  • 2015 - «روسیه در مواجهه با تاریخ. پایان دوران خیانت ملی؟
  • 2015 - «غلبه بر طاعون لیبرال. چرا و چگونه پیروز خواهیم شد!»
  • 2016 - "چراغ های تاریکی: فیزیولوژی قبیله لیبرال: از گیدار و برزوفسکی تا سوبچاک و ناوالنی"